همچنین باید هنگام دعا و مناجات مقصود خداوند - جلّ جلاله - از فرا خواندن تو به محضر مقدّسِ وجود خویش را بر مقصود خویش، که درخواست رحمت و جود و بخشش است، مقدّم بداری، به گونه ای که هنگام دعا لذّتی که از ستایش و تقدیسِ بزرگی و تعظیم شأن و مقام او، و اعتراف به احسانش احساس می کنی، نزد تو محبوبتر از برشمردن حوایج خویش باشد، اگر چه خواسته هایت از امور مهمّ دارفنا بوده، و یا برای دفع بزرگترین بلاها و گرفتاریها باشد. ای بنده، اگر خداوند - جلّ جلاله - را از روی یقین می شناختی، مسلّماً می دیدی که اشتغال داشتن به حفظ حُرمت و حقّ رحمت او، تو را به اجابتِ و مساعدتی که خواسته توست، زودتر نایل می گرداند. چنانکه در روایت آمده که امام صادق (علیه السلام) فرمود: همانا خداوند - عزّوجلّ - می فرماید: هرکس به جای مسئلت نمودن از من، به یاد و ذکر من مشغول گردد، برترین عطایایی را که به درخواست کنندگان از خود می دهم، به او عطا می کنم. اینک می گویم: آنچه را که من در این مقام از پیشوایان اسلام که مقتدای ما هستند، می دانم این است که پیامبر اکرم - علیه افضل السّلام - فرمود برترین دعا، دعای من و دعای پیامبران پیشین است. آنگاه تنها کلمه لا إِلَه إِلاَّ اللّه را بر زبان جاری نمود، و ستایش خدا را بجا آورد. عرض شد که: کجای این کلام، دعاست؟ حضرت - که درودهای خداوند بر او و خاندان او و بر اصفیاء و برگزیدگان پیش و بعد از او باد! - فرمود که (بدین مضمون) کدامیک از این دو، به منظور دعا کننده و مسئلت کننده آشناتر، و سزاوارترند که فضایل از او درخواست شود؟ آیا خداوند - جلّ جلاله - یا عبداللَّه بن جذعان؟ آنجا که امیّة بن ابی الصّلت او را ستود و گفت: أَأَذْکُرُ حاجَتی، أَمْ قَدْ کَفانی - حَیاؤُکَ؟ إِنَّ شیمَتَکَ الْحَیآءُ إِذا أَثْنی عَلَیْکَ الْمَرْءُ یَوْماً - کَفاهُ مَنْ تَعَرَّضَهُ الثَّنآءُ - آیا حاجتم را ذکر کنم، یا شرم و حیای تو از برآورده نکردن خواسته ام برای من کافی است؟ زیرا شرم و حیا، سرشت و خوی توست. اگر روزی، کسی ثنای تو را گوید، کسی که مدح و ثنا متوجّه اوست (یعنی خود تو) برای او کافی خواهد بود. بدین ترتیب و طبق معنای این شعر: مدح و ثناگویی ممدوح در برآورده شدن حوایجِ ستایشگر کفایت می کند، پس خداوند - جلّ جلاله - به خاطر کمال بخشش و رحمتش به برآورده کردن حوایج شایسته تر است. ✍🏻ادب حضور( ترجمه فلاح السائل) نویسنده : سید ابن طاووس @Asemani_bashim