😭
مصیبت عظمی
👈 در این میان مردی از اهالی شام (که در مجلس یزید حاضر بود) نگاهی به فاطمه دختر امام حسین علیه السّلام کرد، و آنگاه به یزید گفت:
«ای امیر مؤمنان این کنیز را به من ببخش»!!!
فاطمه به عمّه اش زینب علیها السلام گفت:
«ایتمت و استخدم؟ آیا یتیم شده ام، کنیز هم بشوم؟»
زینب علیها السلام فرمود:
«نه، به این فاسق اعتنا نکن»
مرد شامی گفت:
این کنیزک کیست؟
یزید گفت:
این فاطمه دختر حسین است، و آن عمّه اش زینب دختر علی است.
مرد شامی گفت:
منظور حسین علیه السّلام فرزند فاطمه زهرا علیها السلام و علی بن ابی طالب علیه السّلام است.
یزید گفت:
آری.
مرد شامی گفت:
«ای یزید! خدا تو را لعنت کند، عترت پیامبر صلی اللَّه علیه و آله و سلم را می کشی و اهل بیت او را اسیر می کنی؟ سوگند به خدا من جز این گمان نمی کردم که این ها اسیران روم هستند»
یزید خشمگین شد و به آن مرد شامی گفت:
«سوگند به خدا تو را نیز به آن ها ملحق می کنم»
سپس به مأموران جلّادش فرمان داد که گردن او را بزنند، این فرمان اجرا شد. (و آن مرد شامی به شهادت رسید)
🆔
http://Eitaa.com/ahadith
اَللّهُــــمَّ_عَجـِّــل_لِوَلیِّــــکَ_الفَـــــرَج🎋