👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
منظره جالب علامه حلی با علمای اهل سنت !
روزی سلطان خدا بنده تصمیم می گیره که تشیع یا تسنن رو مذهب رسمی کشور انتخاب کنه. قرار شد ازعلمای تشیع و تسنن دعوت کنه که باهم مناظره ای داشته باشند. دویست نفر از علمای اهل سنت آمدند ویکی از علمای شیعه که آن عالم شیعه علامه حلی (ره) بود.
سلطان خدا بنده روی تخت سلطنت نشته بود و تمام علمای اهل سنت دور تا دور مجلس نشسته بودند. علامه حلی وارد مجلس شد نگاهی به اطراف کرد و نعلین خودش را زیر بغلش گذاشت و یک راست کنار تخت حاکم نشست .
یکی از علمای اهل سنت گفت : دیدید بی ادبی شیعه را این یکی از رو حانیون آنهاست. سلطان خدا بنده علت این کار را از علامه حلی پرسید. علامه در جوابش گفت: پیامبر فرمود هر وقت وارد مجلسی شدید هر کجا جا بود آنجا بنشینید . سلطان نگاهی به اطراف کرد ودید که حق با علامه حلی است .
بعدیکی از اهل سنت علت اینکه چرا نعلین خود را زیر بغل گرفته بود را از علامه حلی پرسید و گفت مگر اینجا دزد است؟
علامه حلی جواب داد بله اینجا دزد هست!!!!
گفتند : چرا؟
علامه حلی گفت: یک روایت دیدم که در زمان پیغمبر صلی الله علیه وآله پیامبر اکرم(ص) کفش های خود را از پا درآورد و وارد مسجد شدند وامام شافعی کفش های پیامبر را دزدید من هم گفتم لابد کفش های مراهم می دزدند!!! شافعی ها فریاد زدند که دروغ میگوید آصلاً امام شافعی در زمان پیا مبر نیود.
علامه حلی گفت راست میگی پس مالک بود. مالکی ها فریاد زدند که مالک 200سال بعد پیامبر بود.
علامه حلی گفت ببخشید راست میگویید حنف بود حنفی ها فریاد زدند که اصلا حنف در زمان پیامبر نیود.
علامه حلی گفت پس حنبل بوده . حنبلی ها گفتند حنبل زمان رسول الله نبوده .
علامه حلی گفت پس در زمان رسول الله نه شافع بوده نه مالک نه حنف و نه حنبل درسته؟
اهل سنت گفتن بله هیچ یک نبودند.
علامه حلی گفت: جناب سلطان من این حدیث را جعل کردم ، میخواستم که علمای اهل تسنن اقرار بگیرم که علماشان اصلاًدر زمان پیامبر نبودند. حالا من یک سوال دارم آیا امام علی علیه السلام بود یا نبود؟
همه گفتند بله علی بود.
علامه حلی گفت: کدام عقل اجازه میدهد که حضرت علی علیه السلام داماد پیامبر، اولین مسلمان، وصی پیامبر، با این همه فضائل که در زمان حضرت رسول همه کاره دین بود را کنار بگذاریم وکسانی که زمان حضرت رسول نبودند را قبول کنیم.