🌸🌸بسم الله الرحمن الرحیم🌸🌸
❤️سلام بر ابراهیم۷۴❤️
خيلي ترسيده بوديم. فرمانده داد زد: صبركنيد. نترسيد!
لحظاتي بعد صداي شــليك عراقي ها كمتر شــد. نگاهي به بيرون ســنگرانداختم. عراقي ها خوب به سنگرهاي ما نزديك شده بودند😢.
يكدفعه ابراهيم به همراه چند نفر از دوستان به سمت عراقي ها حمله كردند!
آنها در حالي كه از سنگر بيرون مي دويدند فرياد زدند: الله اكبر🗣
شايد چند دقيقه اي نگذشت كه چندين عراقي كشته و مجروح شدند. يازده نفر از عراقي ها توســط ابراهيم ودوستانش به اسارت درآمدند . بقيه هم فرار
كردند.
ابراهيم ســريع آنها را به طرف داخل شهر حركت داد. تمام بچه ها از اين
حركــت ابراهيم روحيه گرفتند😍.
چند نفر مرتب از اســرا عكس مي انداختند. بعضيها هم با ابراهيم عكس يادگاري مي گرفتند! 📷
ســاعتي بعد وارد شهر سرپل شديم. آنجا بود كه خبر دادند: چون راه بسته
بوده، پيكر قاسم هنوز در پادگان مانده😔.
ما هم حركت كرديم و در روز پنجم
جنگ به همراه پيكر قاسم و با اتومبيل خودش به تهران آمديم🚗.
در تهران تشــييع جنازه باشكوهي برگزار شد و اولين شهيد دفاع مقدس در
محل، تشييع شد.
ّ
جمعيت بسيار زيادي هم آمده بودند. علي خرمدل فریاد میزد:
فرمانده شهيدم راهت ادامه دارد✊.
ادامه دارد...❤️
🖤
@ashabakharazamani