نوشته‌ای در مورد این نگاره برای چالش برادر عزیزم حسن بیاتانی شاید باور نکنید اما اولین نکته‌ای که چشمم را به تصویر دوخت، تابلوی اخطار کارگاه بود، یک عالمه با من حرف زد و زبان ریخت، احساس کردم باید از این تابلو بیشتر یاد بگیرم. ذهنم را ورق زدم آیه‌ای پیدا کردم که می‌فرمود: «خیر الامور اوسطها؛ بهترین کار میانه‌روی است»؛ آری اگر میانه‌رو باشیم و به تابلوی اخطار گوش کنیم به بنر بعدی می‌رسیم یعنی مردی که هیچگاه تندرو نبود، یادتان می‌آید که در مقام اعتراض فرمود: «من و آدمای خودم، من و مریدای خودم، این این‌جوریه اون اون‌جوریه، این بی‌حجابه اون باحجابه...» آری اون تند نرفت اگر تند نرویم به حاج قاسم می‌رسیم. اما تابلوی سمت چپ چرا جامانده است؟ عده‌ای از مسئولین تند رفتند، بد رفتند، باعث شدند که انسان مواد غذایی‌اش را قسطی بخرد چه رسد به لوازم خانگی؛ اصلا بر فرض مواد غذایی‌اش را قسطی خرید، آیا می‌توانند جایی معرفی کنند که ایمان و اعتقاد از دست رفته‌ی بسیاری از مردم را هم قسطی به آنها برگرداند؟ می‌توانند جایی را معرفی کنند که موهای سیاه پدرانی که پیر شدند و چهره‌ی مادرانی که تکیده و چروکیده شدند برگردد آن‌هم قسطی قبول است، ماهی یک قبضه‌ی مو دوباره سیاه شود و یک چروک از بین برود کافی است. مسئولینی که نه راه امام را رفتند نه گوششان بدهکار رهبری است، هیچگاه به مقصد نمی‌رسند، نه در سیاست، نه در دیانت، نه در انصاف و نه در اخلاق. به فکر مردم عزیزمان باشید، البته از اصول اخلاقی، اسلامی و انقلابی هم کوتاه نیایید. یاعلی مدد یادداشت از https://eitaa.com/ashare_ali_goli/447