شکسته بال ترینم ، کبود می آیم  من از محله ی قوم یهود می آیم  از آن دیار که من را به هم نشان دادن به دست های یتیمت دو تکه نان دادن    از آن دیار که بوی طعام می پیچید  از آن دیار که طفلت گرسنه می خوابید  کسی که سنگ به اطفال بی پدر می زد  به پیش چشم علمدار بیشتر می زد  از آن سفر که اگر کودکی به جا می ماند  تمام طول سفر زیر دست و پا می ماند   به کودکی که یتیم است خنده سر دادند  به او به جای عروسک سر پدر دادند    به جای آن همه گل با گلاب آمده ام  من از جسارت بزم شراب آمده ام   از آن دیار که آتش به استخوان می زد  به روی زخم لبان تو خیزران میزد  ✍️: 🔸🔹اشعار آیینی🔹🔸 https://eitaa.com/joinchat/4055105555C37d42a3592