،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،، جانان ،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،، گر مستِ مستِ مستیم مِی میرسد ز مستان گر خوبِ خوبِ خوبیم ، دل میرسد ز خوبان گر جانِ جانِ جانان ، جانی دهـد بـه جان ها این جانِ خسته از جان جانی دهد به جانان دل داده  داده  بـر  مـا  ،  آن  دلـبـرِ  دل  آرا این باده‌های مستی گَه می‌رسد ، به دستان گفتا  زِ  گفته ی  مـا  ،  آن  گفته های  زیـبـا بر  گفته ی  امیـدم ، گل  می رسد  زِ  یاران پر مـی کـِشـد دلِ مـا ، بـا بـال و پر بـه بـالا بـا خرقه ی مِی آلود ، هـم چـون پر نگاران گر می‌رسـی رساندی ، گویا بـه دل رسیدی ور نه کـه این دل از غم هرگز نگشته تابان گر خسته‌ای تو هستی آن هستِ مِی‌پرستی گر رفته ای تـو رفتـی ، چون رفتن سواران ای دل بگیر گُهَر بـار ، یـک بـوسه از دل یار ای دل رسان تو دل را ، بر چشمه ی بهاران بشنیدم و شنیدم ، بـر آن چـه مـی شنیـدم گفتم بـه آن شنیده ، ایـن گـفـتـه را فراوان ای یـارِ غــم تـنـیـده ، بـا دل مـشـو بـریـده کین راهِ بـی نـهایـت ، هـر دم شـود نـمایان گـر ساز و تـار دل ها ، سـازی زَنـَد زِ غـم ها این سازِ دل نوازان ، سازی شود بـه سازان ✅ شاعر : امید برزگر ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌╭ 🇮🇷 کانال شعروادب ایران من 🇮🇷 ( ╰┈➤ @ashareiranman ✍ لطفا بہ اشتراک بگذارید⬆️