این گرانی قصه دارد فتنهٔ اکبر براه است، این گرانی سوژه دارد. بابصیرت باش جانا، این گرانی قصه دارد. این گرانی نیست، فتنه است، فتنه را باید بیابیم چونکه فتنه در همینجا ریشه دارد . دولتی، کارش تمام شد، دولتی آمد سر کار. آن یکی ترفندها زد، این یکی اندیشه دارد. سالها تیر خلاصی را حسن بر کشورم زد. خواب بودم تیر زهر آلوده را بر پیکرم زد. خواستم فریادِ خود ، سازم بلند اما حسن خان، آنقدر مرموز تیرش بر گلو وحنجرم زد. حال، آن زخم وجراحتها، مرا آزرده دارد. دولتِ امروزمان آن زخمها بر گُرده دارد. گر که پشتیبانِ یارانِ شهیدی، باش بیدار. فتنه در راه است برادر، جانِ مولا باش هوشیار. فتنه ی نان، فتنه ی اجناس، گرانی‌های بی حد. این همان ترفند باشد که شدیم اکنون گرفتار . یادمان باشد که دشمن، سخت در حال نبرد است. یادمان باشد که فتنه ، بر سر ملت چه کرده است. یادمان باشد که قاسم را همین فتنه زمین زد. فتنه از اینجا، گِرا داد پیکرش را ، این چنین زد. یادمان باشد اگراینبار، نشناسیم عدو را. دشمنِ پستی که، از پشت می‌زند نه روبرو را. یادمان باشد شهیدان زنده اند الله اکبر دشمنان با هم رصد کردند یاران. جان رهبر. آرد می پاشند که چشمان منو تو کور گردد کشورصاحب زمان چون لانه ی زنبور گردد. ⛱کانال اشعار زیبا 《🍃🍂@asharziba🍂🍃》