🖤 شب قدر 🖤 برگشته‌اند باز جوانها و پیرها شرمنده‌اند شرمنده‌ها خجل شده‌ها سربه زیرها برگشته‌اند باز گنه کارهای شهر دور تو ریختن گرفتارهای شهر از کارهای خویش همه سرشکسته‌ایم در روی ما نبند، بین ورشکسته‌ایم درباز کن که عبد سفر کرده آمده یک مشت رو سیاه، ضرر کرده آمده شرمنده‌ایم کار درستی نداشتیم در کوله بار، بار درستی نداشتیم در زیر کوله بار گناهان خمیده‌ایم روزی هزار بار خجالت کشیده‌ایم دستی از این خمیده بگیری چه میشود؟ این بار هم ندیده بگیری چه میشود؟ عصیان من برای دلم غم درست کرد در بین این بهشت، جهنم درست کرد آلوده دامنم ولی اشکم به دامن است تنها رفیق بی‌کسی‌ام گریه‌ی من است با این دل شکسته‌ام اینجا، چه میکنی؟ با آبروی ریخته‌ی ما، چه میکنی؟ تاریکی دل همه را غرق نور کن این آبروی ریخته را جمع و جور کن شرمندگی من بُوَد آهی که میکشم سنگین شده است بار گناهی که میکشم امشب خدا کند ملکی بین هَمهَمه پرونده مرا برساند به فاطمه س تا آن گدا نواز ، گدا پروری کند تنها نه من برای همه مادری کند شاید به التماس دلم اعتنا کند امشب حرم که رفت مرا هم دعا کند التماس دعا ⛱کانال اشعار زیبا 《🍃🍂@asharziba🍂🍃》