به نیزه کردند و با گفتن لا اله الا الله و محمد رسول الله یاران حضرت علی)ع( را فریب دادند و اصحاب امام را تنها گذاشتند و گفتند ما با قرآن نمی جنگیم و از حیله دشمن غافل شدند و قرآن ناطق را رها کردند و اکنون بعضی ها در داخل دارند این حرف ها را تکرار می کنند و ما را متهم به بردارکشی می کنند و حضور در این جبهه را باطل می دانند.اما زهی خیال باطل که دوباره تاریخ تکرار شود، جوانان نسل سوم و چهارم گوش به فرمان رهبر هستند و نخواهند گذاشت پای آنها به مرزهای کرمانشاه و همدان برسد و در این مسیر هم جوانان عزیزی به عنوان مدافع حرم اهل بیت )ع( به شهادت رسیدند که در حقیقت مدافع اسلام و مدافع دین خدا هستند و شهادت در این راه برای ما افتخار است.
و حالا چند کلامی با همسر عزیزم و فرزندان دلبندم:
همسر وفادار و مهربانم سلام، خدا را گواه می گیرم که اگر نبود همراهی و همدلی شما بنده به این سعادت دست پیدا نمی کردم. بارها شما آزموده شدی و در سخت ترین شرایط با تمامی کمی و کاستی ها با من همراه بودی و هیچ وقت در انجام کار خیر مانع من نشدی و حتی مرا تشویق به انجام آن کردی، در صورتی که این همراهی شما سختی زیادی به همراه داشت و دوری من از خانه خللی در زندگیمان ایجاد نکرد و مانند یک شیرزن امورات منزل را رتق و فتق کردی و هر سه فرزندمان را به نحو شایسته تربیت کردی و تنها نگرانی شما کسب حلال و آوردن لقمه حلال بر سر سفره بود و مرا توصیه به تقوی و دوری از گناه می کردی و هیچوقت از من راحتی و آسایش دنیا را نخواستی و همیشه به فکر آسایش و راحتی خودمان و فرزندانمان بودی.
با اینکه تازه از مأموریت تقریبا یک ماهه جنوب برگشته بودم و بعد از 4شب ساعت 10 شب مطلع شدم باید به سوریه عازم شوم و این موضوع را به شما گفتم، شما لحظه ای درنگ نکردی و فرزند در راهمان هم مانع رفتن من نشد و با روی گشاده از رفتن من برای دفاع از حرم حضرت زینب )س( استقبال کردی، این هم آزمون دیگری بود که باز هم شما سربلند از آن بیرون آمدی. همسر عزیزم، مطالبی که عرض کردم گوش های از دریای خوبی ها و عشق و محبت شما بود. الآن که دارم این وصیت نامه را می نویسم خیلی دلتنگ شدم و گریه امانم نمی دهد، بنده لایق شهادت نیستم، اما اگر خداوند متعال به این کمترین عنایتی بکند و مرگ ما را شهادت در راهش رقم بزند، آن را مدیون تو هستم.
وعده ما ا نشاءالله در محضر بیبی زینب )س( و ائمه معصومین )ع(، برای تو صبر زینبی را آرزو می کنم، از طرف من روی فرزندانم را ببوس و به فرزند چهارم بگو این سختی ها، آسایشی به همراه خواهد داشت و دلتنگ بابا نباشد. فاطمه جونم! دختر بابا، سلام، اگر دوست داری باز هم همدیگه رو ببینیم باید ظاهرت مثل باطنت اسلامی و قرآنی باشد، مانند مادرت محجبه و عفیف باش، در مقابل سختی ها صبور باش. حسن جون! مهدی جون! سلام حالا بعد از بابا مرد خانه شما هستید، مواظب مادر و خواهرتان باشید که احساس تنهایی نکنند، خویشتن دار باشید و احساس غریبی نکنید. فرزندان گلم! نماز که ستون خیمه دین است را سبک نشمارید ، احترام به مادر از واجبات شماست، در محضر روحانی حقیقی زانو بزنید و درس دین بیاموزید.
آخرت خود را به دنیای فانی نفروشید، کمک به مستمندان و محرومین را فراموش نکنید، در عرصه های اجتماعی، فرهنگی و سیاسی حضور فعال داشته باشید، گوش به فرمان ولی فقیه زمان خود باشید، ادامه دهنده راه شهدا باشید، نگذارید این عَلمَ به زمین بیافتد، خوش خلق و مودب باشید، به همدیگر محبت کنید، صله رحم را به جا آورید و قطع رحم نکنید.
حالا چند کلامی با خانواد هام:
مادر مهربان! سلام، فقط بگویم از جبران زحماتی که برای من کشیدی عاجزم، ممنون شما و پدر مرحومم هستم که با سختی و مشقت فراوان موجبات آسایش و راحتی ما را فراهم کردید و با کسب روزی حلال و شیر پاک ما را در مکتب ائمه معصومین تربیت کردید.
و اما برادر و خواهران گرامی ام:
الحمدالله همه شما در دامن پدر و مادری تربیت شدید که متخلق به اخلاق اسلامی هستید، دنیا محل گذر است، ابد در پیش دارید و به فکر توشه آخرت باشید، در برابر مصائب و مشکلات خویشتن دار باشید. من هر چه دارم از دعای خیر پدر و مادر است، برادر عزیزم لحضه ای از مادر غافل نشو، نهایت احترام را به او بگذار و مثل کوه پشت سر ایشان بایست، انجام واجبات، ترک محرمات و کسب حلال را سر لوحه زندگی ات قرار بده، ادامه دهنده راه شهدا و گوش به فرمان رهبر باش، جای خالی پدر را برای فرزندانم پر کن. از همه فامیل ها ، عمو، دایی، عمه، خاله، دامادها و خواهرزاد ه ها و برادرزاد ه ها و دیگر فامیل ها طلب حلالیت دارم، اگر قصوری از این حقیر سر زده از همه شما طلب حلالیت دارم، امیدوارم مرا به بزرگی خودتان عفو بفرمائید.
اما توصیه به همکارانم:
خدا را شاکرم که لباس سپاه را بر تن کردم و با بهترین ها همکار بودم و لحضه ای از کار کردن در سپاه پشیمان نیستم و به آن فتخرم. همکاران عزیزم