همه رفتند و من جا ماندم اي دوست
ز بخت بد به دنيا ماندم اي دوست
چرا رفتي مرا با خود نبردي
ببين بعد تو تنها ماندم اي دوست
*
عزیز بی گناهم کی میایی
پناه بی پناهم کی میایی
به در مانده هنوز ای یار چشمم
رفیق نیمه راهم کی میایی
*
بيا اين ساعت آخر كنارم
كه روي زانوي تو سر گذارم
دعا كن زودتر جان بر لب آيد
كه ديگر طاقت ماندن ندارم
*
ببين از داغ تو خيلي شكستم
شكستم گر چنين از پا نشستم
شكسته دشمنت از بس دلم را
چنان گشتم كه نشناسي كه هستم
*
به يادت در نواي آب آبم
چنان تو زيرِ تيغِ آفتابم
تو راحت خُفته اي در خانه ي قبر
ولي من از غمت خانه خرابم
*
لباس تو در آغوشم برادر
صدايت مانده در گوشم برادر
تو ماندي بي كفن در خاكِ صحرا
چگونه من كفن پوشم برادر
*
ببین در دیده سوی دیدنت نیست
توانِ دادنِ جان در تنم نیست
چنان آبم نموده آتش تو
گمانم جسم در پیراهنم نیست
*
مرا كابوس شمشير و تن تو
تماشاي به غارت بردن تو
تو را سر نيزه ها بردند و مانده
براي من فقط پيراهن تو
*
سراسر نيزه ميبينم به خوابم
سر و سرنيزه ميبينم به خوابم
نميخوابم اگر يك دم برادر
تو را بر نيزه ميبينم به خوابم
***
دلم هر روز پاي نيزه ميرفت
كه خونت در گلوي نيزه ميرفت
چه ميشد مثل سرهاي شهيدان
سر من هم به روي نيزه ميرفت
حاج محمود کریمی🎤🌸🍃
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج_والعافیه_والنصر
التماس دعای فرج وعاقبت بخیری