─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ سبک: دوس دارم نگات کنم توهم منو نگا کنی خواب دیدم با ذوالجناحت/ اومـدی کنار من دستا تو کشیدی  رو / چـشمای غصه دار من دیده بودی توی خواب/چقد پریشونت بودم  روز و شب توی همین/خرابه گریونت بودم قلب بی تاب  منـو / دیـدی  و  با  سَر اومدی مث  خورشید، میوونِ /سـتاره ها در اومدی بابا جون خوش اومدی /به کنج  ویرانهء ما روشن  از  نور تو  شد / گوشهء غمخانهء ما سر به رویِ دامنـم /بذار که خیلی خسته ای این همه راه اومدی/پلکی رو هـم  نبسته ای بابا جون به صورتِ /زخمی وگلگونت سلام به  لبِ  بریده  و /شکـســته  دندونت  سلام باباجون به مامیگن/خارجی،یعنی چی بابا؟ دخترای شامی هم/به ما یتیـــم میگن چرا؟ بابا  جون  بِهِم  بگو  /، «مَنِ الّذی اَیتَمَنی »؟ یا به  دختـرای  شـــامی / بگــو  بابای  منی باباجون یادش بخیر/همیشه رودوشت بودم بابا جون یادش بخیر / زینت آغوشت بودم می کشیدی  دستا تو /همیشه  رویِ سرِ  من حالا نیست دستای تو /پاک کنه اشک تر من چی شده  دستای تو / میگن  بریده ساربان لب ودندونت روهم/شکسته چوب خیزران دوس دارم همین سرت/تاصبح کنارم بمونه قصه ی کرب و بلا رو / برام  از  سر  بخونه دوس دارم  بِهِم  بگی / علی اکـبرم کجاست یا که شش ماهه گلم / علی اصغرم کجاست یابگی عمــو چــرا /رفت و ســـری به ما نزد وقت غارتِ حــرم / ســری به خیــمه ها نزد بابا جون یادم  میاد/وقت خداحافظی مون باچه حالی دستامو/سپردی دست عمه جون از همون لحظه دیگـه / عمـه برام سپر شده بس که تازیونه ها/خورده شکـسته پر شده دیگه بسّه باباجون/که خیلی زحمتش دادم با خودت ببر منو / چون دیگه  از پا افتادم بابا جـون عمـه میـگه / شدم  شبیه مادرت  توی این سـه سـالگی / خمیده قَدّ دخـترت اومدی تو و دل شـب / تا دلم  آروم  بگیـره می دونی بدون تو / دلم از این دنیا سـیره به دلم برات شده/جدایی مون تموم میشه دل من  فقـط ، بدون/ کنار تو  آروم  میشه ای خدا مثل رقـیه /  هیشکی بی بابا  نشـه تویِ قلب کوچکـش / داغ  یتیمی  جا نشـه شعر: رقیه سعیدی(کیمیا) @Asheghane_hazrat_zeynab 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ 📍«نشر بدون ذکر منبع ونام شاعرجایز نمیباشد.» |↲گلواژه‌هاے اهل‌بیت (ع)» ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌