در امتحان محبت منـــــم که رد شده ام بیا ببیـن گل نرگس چقـــــدر بد شده ام ببین که جای تهجّد، به جـــای ذکـر سحر اسیر غیبت و خود بینی و حسد شده ام اگر به آتش غفلت بسـوزم حرفی نیست که من دچار گنه ، بی حد و عدد شده ام دلم نمی شکــــــند در میان روضه ، ولی شکســــــتن دل پاک تــــو را بلد شده ام چقدر راحـــــت و آسوده معـصیت کردم که گویی منکــــــر آن قادر صمد شده ام ز چشـــــم های سیـــــاهت نداشتم پروا "چنین به درک فیض توبرخویش سدشده ام " منی که دعــــوی عشــق تو داشتم روزی به پیروی هـوا همچــو دیو و دد شده ام سزاست تاکه مراحد زنی به دست خودت بـــزن مــرا که من آماده بهرِ حد شده ام اگر حســـاب کـنم من فزون ز صدها بار به دست های کــــریم شمـا مدد شده ام خدا کنـــد که ببیــنی شـــــــهـادت ما را بیا ببین که به عـشق تو در لحد شده ام اگر چـه باورت ای گل نمی شود شده ام در امتحان مـحبــــت منم که رد شده ام