. علیه السلام بند1⃣ غریبونه با قد خم عباتو رو سر انداختی دقیقا باز ما رو یاد چادر مادر انداختی به پهلوت دستتو بردی دل ما رو کجا بردی توی کوچه زمین خوردی دل ما رو کجا بردی زمین خوردی خراب شه دنیا برای اون شکاف ابرو زمین خوردی ولی اونجا که نبود نقل غلاف و بازو هر بار افتادی یاد بین در و دیوار افتادی همراه فاطمه انگار افتادی هربار افتادی آقا جانم یا امام رضا بند2⃣ توی این شهر غریبی و همین جمله گریز باشه گریزی که توی اوجش شاید حرف کنیز باشه اسم زینب رو آوردی دل ما رو کجا بردی بی هوا که زمین خوردی دل ما رو کجا بردی زمین خوردی بمیرم واسه غباری که نشست رو پیرهن زمین خوردی نبود اما هیچ کسی واسه تماشا کردن هر بار افتادی یاد ماجرای بازار افتادی با عمه زینبت انگار افتادی هربار افتادی آقا جانم یا امام رضا بند3⃣ زخمیه پلکت از وقتی اِنْ یَوم الحسین گفتی دم آخر داری بیشتر یاد اون روضه میُفتی غصه ی جدتو خوردی دل ما رو کجا بردی به صورت که زمین خوردی دل ما رو کجا بردی زمین خوردی زیر لب گفتی حسین جانم با چشمای تر زمین خوردم نه از رو مرکب زمین خوردم نه بین لشکر هر بار افتادم یاد روضه های خونبار افتادم تو گودال حسین انگار افتادم هر بار افتادم آقا جانم اباعبدالله شعر و سبک: انجمن تکیه نوکری مشهد .👇