.
#امام_رضا
یا ثامن الائمه، من از کثرت گناه
در بارگاه قدس تو آوردهام پناه
چندان اسیر دست هوی و هوس شدم
تا موی من سپید شد و روی من سیاه
تا در جوار قرب تو یابم مگر که ره
اینک ز ره رسیده پشیمان و عذرخواه
قومی به اشتباه، گرم نیک بشمرند
چون نیستم نکو، نشود بر من اشتباه
ای آنکه از نگاه تو احیاست عالمی
باشد که بفکنی به من از مرحمت نگاه
خاکم به سر، که طعن رقیبان کشد مرا
گر خاکسار خویش نگیری ز خاک راه
دنیا طلب نیم، که بخواهم ز حضرتت
جاه و جلال دنیوی و بزم و دستگاه
کوته نظر نیم، که کنم کیمیا طلب
تا همچو دیگران دهیم زین نمد کلاه
کالای معرفت ز تو دارم امید و بس
بیمعرفت چگونه شناسد گدا ز شاه؟
آن معرفت، که خوبتر از این شناسمت
آن معرفت، که پیبرمت بر مقام و جاه
هر چند در طریقهی توحید و حکم شرع
حاجت ز غیر حق طلبیدن بود گناه
من غیر حق ندانمت ای منبع کرم
وز حق جدا نخوانمت ای مظهر الاه
گر زانچه گفتهام نه دلم با زبان یکی است
رویم سیاه گردد و عمرم شود تباه
صابر همدانی✍
.