. از هرچه لعل و دُرّ و گُهر قیمتی‌تر است این اشکِ‌ تو که ماهیتش‌ آب‌ِ کوثر است محصول‌ِاِستحاله‌ی‌خون‌است‌پُشت چشم پس قطره‌های اشک تو کبریت‌اَحمر است ما گریه می کنیم به شوق ثواب؛ نَه قصد من و تو یاری زهرای اطهر است مشروط بر ولای علی؛ گریه بر حسین اسباب دستگیری فردای محشر است تا پای جان به پای تو باید بایستد هرکس که فکر دادن اجر پیمبر است هرگز بعید نیست که خورشیدمان کند از بس که طفل شیری تو ذرّه‌پرور است پیداست با تمامی قرآن‌ برابر است جایی‌که‌ رَحلِ سینه‌ی‌تو جای‌‌ِاصغر است دیدی اگر چه آب ندادند کوفیان لبهای شیرخواره ز خون گلو تَر است بالای‌ نیزه داشت تبسّم به لب اگر احساس‌ کرده‌بود در آغوش‌مادر است ✍ .