واحد؛ اشک‌های بی ‌امان.mp3
9.03M
علیهاالسلام 🔹اشک‌های بی‌امان🔹 کربلا بود و یک کاروان بی‌پناه کربلا بود و یک قافله اشک و آه کودکان یتیم و غریب و اسیر مانده حیرت‌زده در دل خیمه‌گاه کمر بر استقامت بسته زينب که یک‌دم هم ز پا ننشَسته زينب اگر زينب پناه کاروان بود تو هم بودی عصای دست زينب «آه و واویلتا، از غم کربلا» ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ کوفه بود و غم و غربتی بی‌امان قلبت آتش گرفت و شدی خطبه‌خوان «وَیلَکُم» گفتی و اهل کوفه شدند دل‌پریشان و گریان و آشفته‌جان ميان شهر پیچیده صدايت طنین حیدری خطبه‌هایت تمام کوفه، بانو زير و رو شد چنان که اشک‌ها شد هم‌نوايت «آه و واویلتا، کوفه شد کربلا» ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ شام غم‌ها زده شعله‌ها بر دلت در خرابه شده اشک و غم حاصلت مانده بر جانت از کوفه داغی اگر داغ طشت طلا شد ولی قاتلت سه‌ساله رفت و زد آتش به جانت فدای اشک‌های بی‌امانت نداری طاقت ماندن که این غم دگر برده ز دل تاب و توانت «آه و واویلتا، از دیار بلا» شاعر: نغمه‌پرداز: