بـچه ها از این همه جابــه جایی خسته شده بودند. من هم از دست بالایی ها خیلی عصبانی بود
به حسن گفتم: دیگه از جامون تکون نمی خوریم، هرچی میشه، بشه بالاتر از سیاهی که رنگی نیست.
حـسن خیلی شمرده گفت: بالاتر از سـیاهی سرخی خون شهیده که رو زمین می ریزه. گفتم: خـسته شدیم قوه ی مـحرکه می خوایـم.
دوباره گفت: قوهی محرکه خون شهیده...
📚 یادگاران
#شهید_حسن_باقری🕊🌹
🌿☘ با ما همراه باشید در👇👇👇
🍃🔸
#عاشقـــــــانظهور 🍃🔸
🍀🌾🔸
@Asheghanezohoor ☘✨