بعد از آنکه خبر مسلم بن عقیل(ع) و بیعت کردن برخی از مردم به نعمان بن بشیر رسید ، بر فراز منبر مسجد کوفه رفت و بعد از حمد و سپاس خداوند چنین خطابه ای ایراد کرد : اما بعد بندگان خدا ، از خدا پروا کنید و در تفرقه و فتنه و آشوب ، شتاب مکنید ، چرا که در فتنه و تفرقه است که مردان هلاک می شوند و خون ها ریخته می شود و اموال به غارت می رود ، من با کسی که با من نجنگد ، نمی جنگم و بر کسی که بر من هجوم نیاورد هجوم نمی برم و به شما دشنام نمی دهم ، متعرض کسی نمی شوم ، به صرف اتهام و گمان کسی را نمی گیرم ، لیکن اگر شما از نیات خود ، پرده برداشتید و بیعت خود را شکستید و با پیشوای خود به مخالفت برخاستید ، سوگند به خدایی که جز او خدایی نیست ، با همین شمشیر تا در دست من است با شما خواهم جنگید ، گرچه از میان شما کسی یاری ام نکند، لیکن امیدوارم در میان شما ، آن که حقیقت را می شناسد ، بیشتر باشد از کسی که باطل او را گمراه کرده است، بعد از سخنان دو پهلو و آمیخته با تهدید نعمان بن بشیر ، عبدالله بن مسلم بن حضرمی که از مریدان بنی امیه بود به عنوان اعتراض برخاست و خطاب به حاکم کوفه گفت : این اوضاع را جز ستمگری نمی تواند اصلاح کند ، این رویه ای که تو با دشمنانت در پیش گرفته ای ، شیوه ناتوان هاست ؛ در نقل دیگری وارد شده که به او گفت : تو ناتوانی ، یا خودت را به ناتوانی زده ای ، شهر ها فاسد شده اند . نعمان بن بشیر بعد از این سخنان ، به وی گفت : اگر ناتوان و در مسیر اطاعت خدا باشم ، برایم دوست داشتنی تر است از این که نیرومند باشم و در مسیر نافرمانی خدا ، من هرگز حرمتی را که خداوند نگه داشته هتک نمی کنم . تاریخ طبری ج۵ص۳۴۸ انساب الاشراف ج۲ص۳۳۴ الکامل فی التاریخ ج۲ص۵۳۵ الارشاد ج۲ص۴۱ اخبارالطوال ص۲۳۱ الاصابه ج۲ص۶۹ الفتوح ج۵ص۳۴. https://eitaa.com/Ashuraresearch