مسلم بن عقیل (ع)از خانه مختار بن ابی عبید در منطقه ثقیف که در شمال کوفه بود به جنوب یعنی محله مذحج و منزل هانی رفت ، طبیعی بود که این تغییر مکان باید شبانه و در دل شب انجام گیرد ، چرا که مسلم (ع)باید فاصله زیادی را طی می کرد تا به خانه هانی برسد و از طرف دیگر نیز ابن زیاد با سختگیری های زیادی که نسبت به مردم از خود نشان داد ه بود ، جاسوسان زیادی در اطراف و اکناف کوفه اجیر کرده بود تا محل اقامت مسلم(ع) را پیدا نماید ، اما چرا هانی از ورود مسلم(ع) به خانه اش اکراه داشت ؟ کلید حل این پرسش را باید در مهمان دوستی و مهمان نوازی عرب جستجو نمود ؛ دورژه درباره مهمان نوازی عرب قبل از اسلام می نویسد : صحرا گرد عرب در عین آنکه ولع درچپاول و غارت داد ، مهمان نوازی از برجسته ترین فضائل او به شمار می رود و شاید احساس ضعف وناتوانی در مقابل طبیعت سرسخت و خشن ، این فکر را در آن قوم رواج داده که همگان به یک رسم مقدس مهمان نوازی احتیاج دارند ، اهمیت مهمان نوازی با حماسه و جوانمردی به شمار برجسته ترین فضائل صحراگرد عرب در آمده و جان مهمان در نظر وی مقدس و محترم شناخته شده و آزار مهمان در نظر وی نه تنها نقض اخلاق و شرف به شمار می رود ، بلکه دفاع از او را جزء واجبات خود می دانند ، گرچه بداند مهمان پناهنده در عدد یکی از دشمنان بوده و آن طور از مهمان دفاع می کند که از خود چنین دفاع نمی کند و چه بسا جان خود را برای حفظ او به مخاطره می اندازد وگاهی برای آنکه کاملا از عهده مراسم مهمان نوازی بر آمده باشد ، حاضر است شتر همسایه را با کراهت هرچه تمام تر ربوده و صرف پذیرایی وی نماید( تاریخ تمدن اسلام و عرب ص۱۱۹) بعد از ظهور دین مبین اسلام به این خصلت جاهلی مهر تایید گذاشته شد و آن را جزء خصلت های رسولان الهی دانست( ذاریات آیات ۲۴_۲۸/ حجر آیات ۶۸_۶۹) و اهل بیت (ع) نیز در این باره در قالب روایات بی شماری به آن اشاره کرده اند که ما در این مقام تنها به دو مورد اشاره می کنیم ؛رسول خدا (ص)فرمودند : میهمان راهنمای بهشت است( بحارالانوار ج۷۵ص۴۶۰حدیث ۱۴)در نقل دیگری امیرامومنین علی (ع) فرمودند : هنگامی که خداوند نسبت به جمعیتی خیر و نیکی بخواهد ، هدیه گرانبهایی برای آنها می فرستد ، عرض کردند : ای رسول خدا چه هدیه ای ؟ فرمود : میهمان با روزی خویش وارد می شود و گناهان خانواده را با خودش می برد( همان )هانی نیز که از بزرگان و اشراف کوفه بشمار می آمد به این خصیصه سخت پایبند بود و به این صفت شناخته شده بود ، مثلا در ایام حکومت معاویه کثیر بن شهاب که از جانب او حاکم خراسان شده بود ، اموال فراوانی برداشت و به کوفه گریخت و در خانه هانی بن عروه پناه آورد و معاویه از هانی درخواست کرد تا کثیر را به او تحویل دهد ، اما هانی از این کار سر باز زد و معاویه نیز عهد کرد تا هانی را بکشد( الکامل مبرد ج۱ص۱۸۰_۱۸۱)اما بعدها در جریانی و زیرکی خود هانی ، هم توانست جان کثیر را نجات دهد و هم معاویه را از تصمیمش منصرف نماید ، دفاع و پناه دادن هانی به کثیر دلیلی بر تایید عمل کثیر از سوی هانی نیست ، بلکه نشان از مهمان دوستی هانی دارد ، در مورد مسلم نیز هانی می دانست ، ابن زیاد با روحیه خونخواری و سفاکی که در درون او وجود دارد ، مسلم را زنده نخواهد گذاشت و با هر گونه زیرکی و لطایف الحیل این قدرت را دارد تا معادلات را تغییر دهدو به او دست یابد ، بنابر این هانی می دانست نمی تواند به بهترین وجه ،حق مهمان نوازی و مهمان دوستی را ادا نماید، به همین خاطر در بدو ورود مسلم به خانه اش ، در سخنانی اکراه خود را از ورود مسلم بن عقیل(ع) نشان داد، چرا که واهمه داشت نکند در شرایطی مسلم در خانه اش دستگیر یا کشته شود و ننگ آن بر دامن او باقی بماند و نتواند به خوبی از او دفاع کند، هرچند در وقایع بعدی وفاداری و حمایت همه جانبه ی هانی از مسلم بن عقیل (ع)به خوبی در تاریخ ثبت و ضبط گردید. https://eitaa.com/Ashuraresearch