گزارش ۲: مسلم (ع) در مسیر کوفه:
مسلم بن عقیل(ع) شبانه از مکه به سوی مدینه حرکت کرد تا اینکه احدی از بنی امیه بر امرش واقف نشود ، بعد از ورود به شهر مدینه ، به مسجد رسول خدا (ص) رفت و دو رکعت نماز خواند، آنگاه در شب برای خداحافظی و وداع نزد برخی از بستگانش رفت ؛ و سپس دو راهنما از قیبله قیس عیلان اجیر کرد تا او را از بیراهه به کوفه ببرند ، دو راهنما او را شبانه از مدینه بیرون بردند ؛ ظاهرا توقف مسلم بن عقیل(ع) در مدینه بسیار محدود بوده و به چند ساعت خلاصه می شده است؛ حرکت در شب و پیمودن راه از بیراهه موجب گردید تا آنها راه را گم کنند و صبحگاهان متوجه شوند که مسیر را اشتباه آمده اند؛ تشنگی و گرما بر آنها فشار آورد و از پا افتادند و نتوانستند حرکت کنند؛ دو راهنما که از زندگی خود مایوس شده بودنند به مسلم گفتند : از این مسیر حرکت کن امید است که نجات یابی، مسلم و همراهانش با سختی و مشقت راه را ادامه دادند تا اینکه به آب رسیدند؛ مسلم بن عقیل(ع) در آنجا اقامت کرد و نامه ای برای امام حسین(ع) نوشت و توسط مردی از همان منطقه ، برای آ ن حضرت فرستاد ؛ در آن نامه آمده بود : اما بعد، به راستی که من از مدینه به همراه دو راهنما بیرون آمدم ، ولی آن دو ، راه را گم کردند ، تشنگی بر ما غالب شد و آن دو از تشنگی مردند ، ما آمدیم تا به آب رسیدیم و با کمتریم رمق باقی مانده در بدن ، زنده ماندیم، این آب ، در سرزمینی است که تنگه بطن خبیت نامیده می شود. من ، این رخداد را نشانه بد شگونی این سفر می دانم ،اگر مرا معذور بداری و دیگری را بجای من به کوفه بفرستی بهتر است ، والسلام، امام حسین (ع) بعد از خواندن نامه، در جواب چنین نوشت : امیدوارم که ترس ، تو را وادار به نوشتن استعفا نامه نکرده باشد ، به آن سمتی که تو را روانه ساختم ، حرکت کن، درود بر تو باد ، هنگامی که نامه به مسلم رسید و پس از آگاهی به مضمون آن گفت : این نامه نگاری بخاطر ترس بر جانم نبوده است ، پس حرکت کر د تا به چراگاه قبیله طی رسید ، برای استراحت در همان مکان توقف نمود و مشاهده کرد مردی در حال شکار کردن است ، شکارچی به سمت آهویی تیر انداخت و آن را شکار کرد ؛مسلم این را به فال نیک گرفت و گفت : دشمن ما نیز اگر خدا بخواهد کشته خواهد شد.
اخبارالطوال ص۲۳۰
تاریخ طبری ج۵ص۳۵۴
انساب الاشراف ج۳ص۳۷۰
الارشاد ج۲ص۳۹
الامامه و السیاسه ج۲ص۸
https://eitaa.com/Ashuraresearch
#مسلم_بن_عقیل