🔰چرا عده ای از مرگ نمی ترسند؟
✍ #علامه_جعفری
🔹 تفكر و مرتبه وجودي انسان؛ نوع نگاه او را به مرگ آشكار مي سازد. نوع نگاه آدمي به مرگ با شخصيت و مراتب رشد كمالي او تناسب دارد. هر اندازه آگاهی های آدمی درباره انسان و جهان عميق تر و مراتب رشد او برتر باشد، تصور او از مرگ درست تر خواهد بود
🔹علي (ع) می فرماید: به خدا سوگند كه هيچ پروايي ندارم كه من به سوی مرگ حركت كنم يا مرگ بر من وارد شود.
مبناي اين سخن او را بايد در نگاه توحيدي اش به جهان هستی یافت. انساني كه خود ر ا فرمان بردار محض خدا مي داند و مرگ را نيز قانونی الهي به شمار مي آورد؛ هيچ گونه ترس و نگراني از مرگ ندارد.
🔹 ميفرمايد: مرگ چيز تازه ای به من نشان نداده است. براي انساني كه حقيقت زندگيش روشن باشد، مرگ برايش ناشناخته نخواهد بود؛ زيرا بنابر قاعده با شناخت زندگي مي توان مرگ را نيز شناخت. "تُعرف الاشياء باضدادها" با شناختي كه از حيات و نقش آن در جهان هستي دارد، مرگ را مقدمه حيات واقعي و ورود به عالم ابديت مي داند و مي فرمايد: "والله انَّ ابنَ ابي طالب، لاُنسُ بالموت من الطفلِ لثديِ اُمه"
🔹 براي انساني كه خود را دوست خدا مي داند و مرگ را نيز محضر او مي شناسد، ديگر چه جاي نگراني از ملاقات با او! انسان رشد يافته در مي يابد كه مرگ باز شدن درهاي ابديت است. براي شخصیتی چونان علی(ع) که از قانون مندي هاي حاكم بر حيات انساني به خوبي آگاه بود، ظلم و تجاوز به حقوق انساني ترسناك است؛ نه مرگ. براي او، مرگ وجدان و فطرت ترسناك بود، نه گذر از طبيعت و باز شدن درهاي ابديت.
📚 مرگ در انديشه علامه جعفري؛ ص ۱۱
🆔 @ashora_karbala