معلم گیتار دخترم آقا بود ..
دخترم به گیتار علاقه ی زیادی داشت هرچی گشته بودم بجز یه آقای جوون تو محل زندگیمون کسی گیتار زدن بلد نبود توکل برخدا کردم و بهش گفتم خصوصی به دخترم یاد بده
هرروز عصر ساعت شش موقع غروب میومد و تو اتاق دخترم گیتار کار میکردند یه روز مادرم زنگ زد گفت حالش بده برم کمکش کنم
استرس دخترم رو داشتم که تو اتاقش دم غروب با استاد جوون و خوشتیپش تنها بود. ولی رفتم خونه ی مادرم بعد دوساعت
دخترم زنگ زد حرف نمیزد فقط صدای جیغ میومد ..👇
https://eitaa.com/joinchat/1811742879Cd079f4eac9