🔻نکاتی که در این نشست ارائه دادم را در چند پاراگراف برای مخاطبین و دوستان محترمی که پیگیر محتوای ما بودند می نویسم که ان شاالله مفید واقع گردد: 1️⃣ پدیده ریشه در هستی شناسی غرب دارد که لایه های معنا را از ساحت متافیزیکی به اصالت فیزیک تنزل بخشیده و در لایه معرفت شناختی نیز از افول امرقدسی و سپس تغییر محوریت از عقل گرایی به سمت تجربه زدگی و برجسته شدن امور حسی و بصری و بدن مندی به بار نشسته است. 2️⃣ سلبریتی، محصول و رهاورد جهان مدرن است و در امتداد به تعبیر آدورنو و پدیده سرگرمی و اوقات فراغت به عنوان یک فناوری نو جهت کاربست و توسعه تجربه گرایی و ایده مدرنیزاسیون به وجود آمد. 3️⃣ از جمله عقبه های فکری مفهوم سلبریتی به جامعه نمایشی و اصالت صحنه اروین گافمن و و گشتل(چارچوب ذهنی) هایدگر می توان اشاره کرد و همچنین تئوری حادواقعیت ژان بودریار و سبقت گرفتن نمودها و نشانه ها و تصویرها از بودها و واقعیت ها و مدلول ها از جمله نظریه های پشتیبان برای موضوع سلبریتی است. 4️⃣ تبدیل وضعیت ارتباطات از هژمونی و یکه تازی رسانه های جمعی به سمت رسانه های اجتماعی و پیدایش جامعه شبکه ای و جهان چندمرجعیتی و در نتیجه برجسته شدن سکوهای متکثر و متنوع و نیز از پشتوانه های تحلیلی این موضوع می تواند باشد. 5️⃣ تقسیم سه گانه شهرت با ارجاع به کتاب خدایان بدکردار؛ ۱. که وام دار نژاد و موقعیت خانوادگی است که منهای توانایی شخصی، بتدریج کم فروغ خواهد شد. ۲. که نتیجه مستقیم تلاش و دستاورد کامل یک شخصیت است و حول موفقیت های افراد شکل می‌گیرد که با عنوان ستاره یا قهرمان و پهلوان از آنها نام می‌بریم‌. ۳. که ماحصل جهان مدرن بوده و از کانال بازنمایی رسانه‌ای محقق می‌شود با این ویژگی که میان شهرت و دستاورد، وزن و تناسبی مساوی وجود ندارد. 6️⃣ سلبریتی در نسبت با غرب، یک پدیده و فناوری هارمونیک و همسو با بنیادها و هنجارها و نهادهاست که در راستای یک ریل گذاری و سیاست مشخصی گام بر میدارد. مثل کیلیان امباپه (فوتبالیست مشهور فرانسوی) در اغتشاشات فرانسه که همسو با حاکمیت، مردم را دعوت به آرامش می کرد. اما در نسبت با جمهوری اسلامی به یک سیاست و ریل گذاری درستی نرسیده و و مردم را تحت تاثیر دوقطبی مصنوعی، مبتلا به واگرایی از حاکمیت و سیستم می‌نماید. 7️⃣ سلبریتی با امر سیاسی بیگانه است و زیست فرهنگی و هنری دارد و تبدیل به یک طبقه اجتماعی با سبک زندگی متمایز شده که نه مردم است نه حاکمیت و از هردو بی اطلاع و غریبه است. نتیجه اینکه؛ آگاهی و شناخت کافی برای اتصال بالا و پایین جامعه و راهبری امر سیاسی را ندارد. 8️⃣ نسخه بدیل و تز جمهوری اسلامی در قبال جامعه مدرن و سلبریتیسم، تعبیر با محوریت است که رهبرانقلاب مطرح کردند و ساخت اجتماعی و جمهوریت را به عنوان مهمترین اصل سیاسی در گرو فعال سازی اراده های عمومی از دل فناوری اجتماعی "آتش به اختیار" منضبط و سریع و ملموس می‌دانند. 9️⃣ "انبوه تنها" به تعبیر رایزمن و توده های سرگرم منفعل و بی تفا‌وت نسبت به سیاست نیز نتیجه جامعه ای است که راهبری اراده های عمومی را به دست شاخص های ضعیف و کم مایه همچون سلبریتی ها سپرده باشد که ضعف عقلانیت و انتخاب های سطحی و جو زده را منجر خواهد شد. 🔟 در مقام نسخه "چه باید کرد؟" امروز هم اینکه ۱.بایستی در ساحت ساختاری به ساز و کار شکل گیری لایه های میانی متعهد و متخصص و ۲.در لایه افکارعمومی به و تولید آگاهی و ۳.در نسبت با مشاهیر و سلبریتی ها نیز به تبیین و گفتگو در لایه ای و به چهره سازی حساب شده(نه سرگردان و بی مقصد و بی مبنا) در لایه ای دیگر و مدیریت سکوها در لایه سوم همت گماشت. ✍️علیرضامحمدلو 🌐لینک مطلب 🆔 @asre_tabyin