🔰 روایت همسر شهید روح الله قربانی از لحظه ی وداع با همسر شهیدش؛ می‌گفت: وارد معراج الشهدا که شدیم، نشستم بالاسر روح‌الله... با اشک چشمام غسلش دادم! داشتم آروم آروم صورتش رو نوازش می‌کردم و باهاش حرف می‌زدم. تو حال خودم بودم‌ که چشمم به موهاش افتاد، تو انفجار موهاش سوخته بود! دلم گرفت، اما این آرزوی روح‌الله بود. نمی‌دونم شاید شبِ سوم محرم تو روضه‌ها از حضرت رقیه(س) خواسته بود. آخه میگن موهای بانوی سه ساله هم تو آتیش دشمن سوخته بود.. خوش به حالت آقا روح‌الله که به عشق سه ساله ارباب، در دفاع از حرمش، همونجوری که دوست داشتی شهید شدی شرمندہ ایم 🍃🌸الّلهُمَّ صَلِّ عَلے مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم🌸 🍃شبتون شهدایی و مملو از دلتنگی برای شهدا 💔