❇️ روز هشتم
#محرم الحرام 61
▪️ 1. "خوارزمی" در مقتل الحسین و "خیابانی" در وقایع الایام نوشته اند كه در روز هشتم
#محرم 61
#امام_حسین (ع) و اصحابش از تشنگی سخت آزرده خاطر شده بودند؛ بنابراین
#امام_حسین (ع) كلنگی برداشت و در پشت خیمه ها به فاصله نوزده گام به طرف قبله، زمین را كَند، آبی گوارا بیرون آمد و همه نوشیدند و مشكها را پر كردند، سپس آن آب ناپدید شد و دیگر نشانی از آن دیده نشد.
▪️ هنگامی كه خبر این ماجرا به عبیداللّه بن زیاد رسید، پیكی نزد عمر بن سعد فرستاد كه: به من خبر رسیده است كه
#امام_حسین (ع) چاه ميكَند و آب بدست مي آورد. به محض اینكه این نامه به تو رسید، بیش از پیش مراقبت كن كه دست آنها به آب نرسد و كار را بر
#امام_حسین (ع) و یارانش سخت بگیر. عمر بن سعد دستور وی را عمل نمود.17
✍️ : (وقایع الایام، ج5، ص27؛ مقتل الحسین، خوارزمی، ج1، ص244.)
▪️ 2. در این روز "یزید بن حصین همدانی" از
#امام_حسین (ع) اجازه گرفت تا با عمر بن سعد گفتگو كند. حضرت اجازه داد و او بدون آنكه سلام كند بر عمر بن سعد وارد شد؛ عمر بن سعد گفت: ای مرد همدانی! چه چیز تو را از سلام كردن به من بازداشته است؟ مگر من مسلمان نیستم؟ گفت: اگر تو خود را مسلمان ميپنداری پس چرا بر عترت پیامبر شوریده و تصمیم به كشتن آنها گرفته ای و آب فرات را كه حتی حیوانات این وادی از آن مينوشند از آنان مضایقه ميكنی؟
▪️ عمر بن سعد سر به زیر انداخت و گفت: ای همدانی! من ميدانم كه آزار دادن به این خاندان حرام است، من در لحظات حسّاسی قرار گرفتهام و نميدانم باید چه كنم؛ آیا حكومت ری را رها كنم، حكومتی كه در اشتیاقش ميسوزم؟ و یا دستانم به خون حسین آلوده گردد، در حالی كه ميدانم كیفر این كار، آتش است؟ ای مرد همدانی! حكومت ری به منزله نور چشمان من است و من در خود نميبینم كه بتوانم از آن گذشت كنم.
یزید بن حصین همدانی بازگشت و ماجرا را به عرض
#امام_حسین (ع) رساند و گفت: عمر بن سعد حاضر شده است شما را در برابر حكومت ری به قتل برساند.18
✍️ : (كشف الغمة، ج2، ص47.)
❣️
#ما_ملت_امام_حسینیم
🆔
@Assemanian 🇮🇷