🕊 شوری در حرم افتاده ، ولوله‌ای در عالم ملکوت به راه است زمین از سختی و شرمندگی رویش ترک برداشته و زمان است که اینک کمر خم می‌کند برای حریم حرمتی که امشب هوایش دگر گون است ... اگرت توانی هست ، دست بالا بر و گرد و غبار ظلمت را از روی چشمانت کنار بزن اگر می‌خواهی امشب نور را ببینی ببینی که چگونه صفوف عرشیان متصل به فرشیان خاک نشین گرداگرد این حریم به احترام چون بید مجنون وار برای بانویی کمر خم کرده‌اند که عالمی مدیون قامت خمیده‌ی اوست امشبی را بانویی از باب السلام ، سلامی می‌دهد که در دو جهان نظیر این سلام نباشد و فقط سرّش را خدا داند که چگونه نفس می‌‌زند و می‌خواند با سینه‌ای که مملوء از درد است و حبیب با چه عشقی پاسخ می‌دهد سلام مادر را و چه دانی که درد سینه شکسته را سینه شکسته می‌داند... ✍ فاطمه پاکدامن 🔲▪️▫️▪️🔲 «آستانِ مهر» | @astanehmehr