باز شب جمعه شد و مرغ دل بی بهانه پرکشید تا کوی عشق ... گشت و گردید سراغ ماه گرفت ... نا گه به خودش آمد و کنار دریا آرام گرفت ... تشنه بود تشنه‌ی دیدار یار عکس رخ یار همچو ماه در میان تلاطم بازی آب چه زیبا نقش بسته بود چه روشن نقش علمدار را بر صفحه دل حک کرده بود چه پر مهر چه زیبا چه آرام و دلنشین با علمدار عشق خو گرفته بود مهربان آقای من ! ای ماه تابانم! چه روشن می‌درخشی ماه من در آسمانم علمداری و با مهر خودت سیرابم کرده‌ای مرا که دریای لطف و محبتت غرقم ❇️ فاطمه پاکدامن ➖➖➖➖➖➖ @astanehmehr