لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
🎧 خلاصه قسمت ۴۳ یادتونه دفه ی قبلی چی شد؟ بمبارون شدو لیلیت ببچاره افتاد روی زمین .. اون مجروح و نالون گریه میکرد فکرمیکرد داره شهید میشه و میره پیش سید مهدی جاوید که گریه های اونو میدید به راننده آمبولانس میگفت تندتربره تااون کمتر درد بکشه جاویداز محتویات کیف لیلیت فهمیدمسلمون شده و میخواست بپرسه که باجواب لیلیت ساکت شد. توی رویا وخواب دستش خورد به دست سید مهدی به سید مهدی گفت توهم از این ساعتاخریدی؟ ..حالا نگودستش توی دست جاویده ... بحث بالاگرفت و بافریادگفت من تهران نمیام که همون موقع دربازشد عقیل وفایی وسماواتی باهم واردشدندو بعدکمی صحبت درمورد اینکه اسم سیدمهدی توی لیست جدید اسرای ایرانی نبوده و.. فهمید سماواتی و عقیل باهم ازدواج کردند ❤️❤️ موافقین تا ادامه ماجرارو امشب بشنویم ؟ باهم بقیه ماجرارو بشنویم 🎙 با خوانش هنرمندانه ی نویسنده ی کتاب مطهره‌پیوسته ༺◍⃟჻ᭂ࿐❁❥༅••┅┄ تنهاکانال رسمی بانوان حرم https://eitaa.com/joinchat/3163553795Cd8320e803c