توتکرار نمی شوی58 (1)_86.mp3
23.23M
🎧 خلاصه قسمت ۵۷ جاوید وقتی اونو آورد خونه گفت خوبه خوب استراحت کن تاعصری بریم محضر لیلیت خیییلی تعجب کرد و گفت چی شده که کار تموم شده حساب کردی؟ ...لیلیت دوباره میخواست بره بیرون اما جاوید میگفت فقط با خودم!!! لیلیت به مرز دیونگی رسید از دستش جاوید عذرخواهی کرد بابت بهروز و حرفاش ولی دوباره کار جاوید که نوشته ی روی آینه بود خیلی ناراحتش کرد چرا بی اجازه میومد تو اتاقش؟!!! دیگه باید با روسری میخوابید!!... بلاخره لیلیت هیجان زده عکس سیدمهدی رو توی جیبش گذاشت و خودشو از دست حرفای فریبا خانوم و بحث خرید و عقد و... رها کرد و پرواز کرد به سمت دیار عشق بهشت زهرا لیلیت تاکسی گرفت و خیلی تعجب میکرد وقتی دید با اینکه جاوید میدونست ممکنه لیلیت بره و دیگه برنگرده یه دسته اسکناس براش گذاشته بود توی کیفش!... قطعه شهدا، ردیف دوازدهم جایی بود که باید میرفت... 💔 😭😭😭😭😭 🎙 با خوانش هنرمندانه ی نویسنده ی کتاب مطهره‌پیوسته ༺◍⃟჻ᭂ࿐❁❥༅••┅┄ تنهاکانال رسمی بانوان حرم https://eitaa.com/joinchat/3163553795Cd8320e803c