در طول مسیر علاوه بر مداحی، تعزیه خوانی و حرکات نمادین و ماکت‌هایی از حادثه عاشورا به وفور دیده می‌شد. به عنوان نمونه گهواره نمادین به یاد علی اصغر (علیه السلام) گذاشته بودند و هر کس رد می‌شد دستی بر آن می‌کشید و یا سلامی به اباعبدالله (علیه السلام) می‌داد، انگار لحظه به لحظه ‌و آن به آن عاشورا تداعی می‌شد. کودکان، زنان، گهواره.... جوانی با زنجیر به دست و پایش به سختی راه می‌رفت، صحنه‌ی اسارت زین العابدین پیام رسان عاشورا را ترسیم می‌کرد. سر و صدای کاروان تعزیه‌خوانی بزرگی به گوش می‌رسید. بانوانی روی شتر نشسته بودند و عده‌ای قرمز پوش و شلاق به دست میان کاروان حرکت می‌کردند. مداح هم به عربی تعزیه می‌خواند، کودکان نقاب زده، به دنبال کاروان می‌دویدند و زائران ارباب، همزمان از کنار کاروان عبور می‌کردند و اشک می‌ریختند. صدای روضه و آواهای عربی در هم آمیخته بود! خادمین با صدای بلند و اصرار زیاد زائرین را به استراحت دعوت می‌کردند."هلا بیکم بزوار"" ایرانیون" "ایرانیات" "اهلا و سهلا تفضل" در برخی موکب‌ها، خادمین باماساژورهای برقی آماده زدودن خستگی از تن زوّار بودند؛ حوضچه‌های آهنی با آب ولرم و داروخانه‌های سیار همه و همه، برای خدمت‌رسانی کنار جاده قرار داشتند. اینجا خدمت به زوّار، افتخار خادمین است؛ گویی آنان در میدان مسابقه خدمتگزاری بودند و حضور زائران در مواکب‌شان تاج افتخار و گذر از خط پایان! ✍️نجمه صالحی @astanehmehr