📨 من دختری ۱۳ ساله هستم از همون کودکی به چادر خیلی علاقه داشتم وبه مادرم میگفتم دوست دارم تا آخر عمر همیشه چادر بپوشم . چون در یک خانواده مذهبی بزرگ شدم وحافظ چند جز, از قرآن هستم وهمیشه در مسابقات قرآن با چادر بودم وحتی وقتی هم با ماشین نیسان که داریم به خونه مادربزرگ میرفتیم مادرم بهم میگفت داخل ماشین لازم نیست چادر بپوشی هم اینکه کثیف میشه ومن نمیتونم هر روز برات بشورمش وهم اینکه لباسهات با حجاب هستن لزومی نداره همیشه چادر سر کنی ولی من زیر بار نمیرفتم ومیگفتم اگه کثیف شد خودم میشورم . خاطره من از چادر بر میگرده به یک شب که با مادرم به پیاده روی میرفتیم . مادرم هر شب با دوستانش که از همسایه ها هستن به پیاده روی میره منم چون به خاطر کرونا این یک سال باشگاه نرفتم تصمیم گرفتم با رعایت کامل پروتکل های بهداشتی باشون برم. شب اول طبق معمول چادر پوشیدم زن همسایه مان که چادری نبود هم به من وهم به مادرم گیر داد که چرا چادر پوشیدی پیاده روی که چادر نمیخواد ؟ خودتون اذیت میشین منم گفتم اتفاقا با چادر راحت ترم وقتی چادر سرم نباشه انگار هیچی نپوشیدم . دختر همسایه هم که دختر همون زن بود وهم کلاس من بود خیلی به چادر من حسودی میکرد وروز بعد مادرشو مجبور کرد که آن هم با چادر بیاد پیاده روی . مادرش هم هر کاری کرد که منو منصرف کنه که چادر نپوشم فایده نداشت همین علت برای دخترش با نارضایتی چادر خرید ومن از اینکه توانسته بودم با چادر خودم یک نفر را به پوشیدن چادر تشویق کنم خیلی خوشحال بودم. از آن شب به بعد من با دوستم با چادر با هم به پیاده روی میرفتیم . ✍نرگس عبداللهی ۱۳ ساله از ایلام @astanehmehr