می‌نویسم برای چشم های منتظر دوخته شده به راه... برای قرار دل بی‌قراران... برای خفته‌گان خسته جانی که بیداری را کابوس دیدند... هنوز چشم به راهم منتظر یارم از زمین و زمان می‌پرسم : پس کی می‌رسد مولایم ؟... حتی خود تقویم دیگر از شرم رنگ به رو ندارد ، از بس گذشت و جمعه‌ای روز ظهور تو نشد نکند در راهی ؟ نکند باز از این کوی گذشتی و همه بی‌خبریم ؟ گویا از انتظار فقط نشستن به سایه‌ی غفلت را بلدیم ولی این رسمش نیست رسمش آن است که به نامت بکنم دنیا را... بکشم دست ز گناهی که شده فاصله‌ی میان من و تو بنشانم گل لبخند به لب چهره‌ی ماه... پیش پایت قدم سرو شوم ، خم بشوم بنوازم گل و گلبرگ به پیش قدمت دل گفت مرا يار الهی هوس است تعريفش کن اگر تو را دسترس است گفتم: مهدي! گفت: دگر هيچ مگو در خانه اگر کس است يک حرف بس است 📝 فاطمه پاکدامن 🔷🔸💠🔸🔷 کانال رسمی «آستانِ مهر» حرم مطهر حضرت فاطمه معصومه سلام‌الله‌علیها @astanehmehr