راستی برگشتنی ما آخر اتوبوس بهمون رسید. حالا بغیر از دختری ک سمت چپم نشسته بود و اونم مقنعه ش یه مدتی افتاده بود و با اونم صحبت کردم خدا رو شکر، ولی سمت راستم سه تا خانم محجبه بودن😍 ( ردیف آخر پنج نفره ست.) یکیشون مانتویی محجبه و دوتاشون چادری و اصلا خود اونها هم خیلی خوشحال بودن از اینکه همه مون پیش همیم و میگفتن خدا رو شکر چه همسفرهای خوبی نصیبمون شد😍😅 از خودمون تعریف کنیم. خدا رو شکر یکی از خانم چادری ها طب سنتی خونده بود و ب نظرم خدا برامون فرستاده بود و خیلییی خدا رو شکر واقعا😍 چون رایگان سوالامون رو پرسیدیم و جواب دادن و ایشونم چند تا امربمعروف تغذیه ای باحال بهمون کردن و خیلی موثر بود خدا رو شکر. بنظرم واقعا خدا ایشون رو فرستاد برامون. ایشون گفتن هر روز یه لیوان شیر و عسل بخورید برای همه چی خوبه، خون رسانی ریه مو ناخن و ...، و گفتن امام علی (ع)بعد از هر غذا خدا رو شکر میکردن و میگفتن خدایا بهتر از این رو هم بهمون میده، ولی بعد از شیر ک خدا رو شکر میکردن دیگه اون دعا رو نمیکردن چون میگفتن دیگه بالاتر از شیر غذایی نیست🥛🍯 خیلی جالب بود. خدا رو شکر🌺 پیاده شدنی به دوتا خانمی که کشف حجاب کرده بودن تو اتوبوس، از اون برگه ها که متن قشنگ حجاب داره دادم و رفتم، و پلاک اتوبوس هم برای گزارش برداشتم که به راننده تذکر بدن که به کشف حجابی ها تذکر بدن🌺 👈 ادامه دارد...... ✍ ع . حسن زاده @astanehmehr