می آید از سمت غربت، اسبی که تنهای تنهاست تصویر مردی که رفته ست در چشمهایش هویداست یالش که همزاد موج ست دارد فراز و فرودی اما فرازی که بشکوه، اما فرودی که زیباست درعمق یادش نهفته ست خشمی که پایان ندارد در زیر خاکستر او، گلهای آتـش شکوفاست درجان او ریشه کرده ست عشقی که زخمی ترین ست زخمی که ازجنس گودال، اما به ژرفای دریاست در چشم او می سراید مردی که شعر رسایش با آنکه کوتاه و ژرف است اما در اوج بلندا است داغی که ازجنس لاله ست درچشم اشکش شکفته ست؟ یا سرکشی های آتش در آب و آئینه پیداست؟ هم زین او واژگون ست،هم یال اوغرق خون ست جایی که باید بیفتد از پای زینب، همین جاست! دارد زبان نگاهـش با خود سلام و پـیامی گویی سلامش به زینب اما پیامش به دنیاست از پا سوار من افـتاد تا آنکه مردی بـتازد درصحنه هایی که امروز،درعرصه هایی که فرداست این اسبی بی صاحب انگار درانتظارسواری ست تا کاروان را براند در امـتدادی که پـیداسـت ✅ لطفا شما هم مُبلّغ و منتشر کننده این کانال خوب و پر محتوا بوده و در ثواب آن سهیم شوید 👇👇👇👇👇👇👇👇 لینک کانال در ایتا https://eitaa.com/astanevesal لینک کانال در روبیکا https://rubika.ir/astanevesal آدرس اینترنتی سایت آستان وصال ( جامع ترین سایت علوم مداحی کشور ) https://www.astanevesal.ir/ 🌹🌹یا ربَّ الحُسَین بِحَقِّ الحُسَین اِشفِ صَدرِ الحُسَین بِظُهورِ الحُجَّة🌹🌹