دیده‌ام جلـوه‌ای از روشنی محشر را سحـری نـور دل فـاطـمـه و حـیدر را ببـرید آیـنـه و جام و می و سـاغـر را ریخت ساقی به کفم جرعه‌ای از کوثر را آب پاشی شده از اشک ملائک در عرش چه قیامت شده دور و بر زهرا در فرش بند دوم جـبـرئـیـل آمـده تـا بـاز کـند پر اینـجا مـوقـع خــنـدۀ دامــاد پـیــمـبـر ایـنـجا لوح از عـالم بالاست و جـوهر اینجا خطبه خوان گشته خود خالق و محضر اینجا نُقل لب‌های محمد، مَرَج البحرین است آیۀ لوء لوء و مرجان، دم حور العین است بند سوم متن وحی است علی و دو جهان حاشیه‌اش چه عروسی‌ست که گفتند همه حوریه‌اش ماسـوی الله بود از صـدقـه جـاریه‌اش از گل یاس بهشت است گل پوشیه‌اش مرتضی عاشق اشک سحر فاطمه‌است همۀ روزی خلق از نظر فـاطـمه‌است بند چهارم جلوۀ ذکر عـلی در خلـوات زهـراست جذبه و هیبت مولا جلـوات زهـراست ماه رویش شب غم در فلوات زهراست صبح تا شب پی حیدر صلوات زهراست گفته حیدر پی زهرا در عوض تا ته راه ذکــر لا حــول و لا قـــوة الا بــالــلـه بند پنجم دل مـجـنـون گـذری از دل لـیلا دارد پـس اگـر نــاز کـنـد بـاز تمـاشـا دارد سجدۀ شکر علی اینـهمه معـنا دارد چونکه با فاطمه‌اش خیر دودنیا دارد مثـل دو زائـر هـم که ز حـرم می‌آیـند دوش بر دوش همند و چه بهم می‌آیند * بند ششم * کاش در شـهـر نپـیچد خبر خانۀشان با لـگـد وا نـشـود پـا به در خـانـۀشان کاش دعـوا نـشود دور و بر خانۀشان چوب و هیزم نشود رهگذر خانۀشان کاش وضع علی و فاطمه‌اش بد نشود غیر سـائل ز در خـانۀ‌شـان رد نشود https://eitaa.com/astanevesal