از روی نیزه بر من غمگین نظاره‌ای حـرفی کـنـایـه‌ای سـخـنی یا اشـاره‌ای پلکی بزن که حال حرم روبه راه نیست کافی است بزم سوختگان را شراره‌ای سوسو بزن به سوی من ای سوی دیده‌ام در آسـمـان به جز تو نـدارم سـتاره‌ای دسـتم نـمی‌رسـد به سـر نـیـزه‌ات اگـر در دست زینب است گـریـبان پـاره‌ای یک قـتـلگـاه رفـتی و صد قـتـلگاه من گـشـتم به هـر دیـار حـسـین دوباره‌ای چشمم کبود گشت و جدا از سرت نشد از بـحـر بـر کـنـار نـگـردد کـنـاره‌ای با هر تکان نیزه تکان می‌خورد سرت جانا به گوش نیزه مگـر گـوشـواره‌ای جایش به روی صورت من درد می‌گرفت می‌خورد تا که بر رخ تو سنگ خاره‌ای ✅ لطفا شما هم مُبلّغ و منتشر کننده این کانال خوب و پر محتوا بوده و در ثواب آن سهیم شوید 👇👇👇👇👇👇👇👇 لینک کانال در ایتا https://eitaa.com/astanevesal لینک کانال در روبیکا https://rubika.ir/astanevesal آدرس اینترنتی سایت آستان وصال ( جامع ترین سایت علوم مداحی کشور ) https://www.astanevesal.ir/ 🌹🌹یا ربَّ الحُسَین بِحَقِّ الحُسَین اِشفِ صَدرِ الحُسَین بِظُهورِ الحُجَّة🌹🌹