شیخ مفید و دیگران به نقل از ابن طلحه می‌نویسند بعد از صلح اجباری بین امام مجتبی علیه‌السلام با معاویه امام به ناچار به مدینه باز گشتند و کظم غیظ می‌کردند تا اینکه در سال پنجاهم هجرى بود. معاويه براى جعده كه پدرش محمّد بن اشعث و مادرش ام فروه خواهر ابو بكر بن ابى قحافه بود مبلغ ده هزار دينار اشرفى و ده قطعه از زمين‏ هاى با آب سورا و سواد كوفه داد تا اينكه امام حسن علیه‌السلام را مسموم نمود. مدت چهل روز از مسمومیت مريض بود و دو شب به آخر ماه صفر سنه پنجاهم هجرى دار فانی را وداع گفت. مدت عمرش چهل و هفت سال و چند ماه بود. و به نقلی دیگر چهل و هشت سال بوده است شیخ مفید لارشاد ج ۲ ص ۱۵ در كتاب كفايه الأثر از جنادة بن ابى اميه نقل می‌كند كه گفت: من در آن مرضى كه امام حسن علیه‌السلام از دنيا رفت به حضور آن حضرت مشرف شدم. جلو آن بزرگوار طشتى بود، خونى كه استفراغ می‌كرد در ميان آن طشت می‌ريخت، همچنین قطعات كبد مباركش ( لخته های خون که به اشتباه کبد گفته شده) بوسيله آن زهرى كه از طرف معاويه به او داده شده بود خارج می‌شد من به امام حسن علیه‌السلام گفتم: اى آقاى من! چرا خويشتن را معالجه نمی‌كنى!؟ فرمود: اى بنده خدا: مرگ را با چه می‌توان معالجه نمود!؟ من گفتم: إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ راجِعُونَ. سپس آن حضرت متوجه من شد و فرمود: بخدا قسم پيغمبر خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم به ما خبر داده: مقـام امامت نصيب دوازده نفر از فرزندان على و زهرا سلام الله علیها خواهد شد و هيچ يك از ما نيست مگر اينكـه مسموم يا مقتول می‌شود! آنگاه من طشت را برداشتم و امام علیه‌السلام گريست. راوى می‌گويد: به امام حسن علیه‌السلام گفتم يابن رسول اللَّه! مرا موعظه كن. فرمود: آرى، آماده سفر آخرت باش، زاد و توشه اين سفر را قبل از فرا رسيدن اجل تحصيل كن، بدان كه تو طالب دنيا هستى و مرگ طالب تو در اين روزى كه هستى غم و اندوه آن روزى كه نيامده مخور! بدان تو از مال بيشتر از قوت و غذاى خود جمع نمی‌كنى مگر اينكه براى ديگرى خزينه خواهى كرد. بـدان كه: فِي حَلالِها حِساب، وَ فِي حَرامِها عِقَاب، وَ فِي الشُّبَهاتِ عِتَاب. راوى گويد: سپس نفس مبارك امام حسن علیه السلام قطع و رنگ مقدسش به نحوى زرد شد كه من ترسيدم شهيد شود! در اين بين امام حسين علیه‌السلام و اسود بن ابو الاسود وارد شدند. امام حسين علیه‌السلام آن حضرت را در برگرفت. سر و ميان دو چشم مبارك او را بوسيد، سپس نزد آن بزرگوار نشست و با يك ديگر رازهاى فراوان گفتند، ابو الاسود گفت: إنا للَّه! امام حسن علیه‌السلام خبر مرگ خود را داد، امام حسن علیه السلام، حسين علیه‌السلام را وصى خويشتن قرار داد و در روز پنج شنبه آخر ماه صفر سنه پنجاهم هجرى در سن (۴۷) سالگى شهيد و در قبرستان بقيع دفن شد. شیخ مفید الارشاد ج ۲ ص ۱۵؛ ابن شهرآشوب مناقب آل ابیطالب ج ۴ ص ۲۹، علامه مجلسی، بحارالأنوار ج ۴۴ص ۱۵۷، جلاالعیون ص ۴۶۰ بحار الأنوار، ج ۴۴، ص ۱۳۹ شيخ صدوق از حضرت صادق علیه‌السلام روايت كرده است كه امام حسين علیه‌السلام روزى بر امام حسن علیه‌السلام وارد شد، چون چشم وى بر برادر افتاد گريست و فرمود: اى ابا عبد اللّه! چه تو را به گريه در آورد؟ گفت: گريه من به جهت بلايى است كه به تو مى‏ رسد، امام حسن علیه‌السلام فرمود: آنچه به من مى‏ رسد سمّى است كه به من مى‏ دهند و لكن لَا يَوْمَ كَيَوْمِكَ يَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ روزى چون روز تو نيست، سى هزار نفر به سوى تو آيند همه مدّعى آن باشند كه از امّت جدّ توأند و منتحل دين اسلامند و اجتماع بر قتل، و ريختن خون و انتهاك حرمت، و سبى نساء و ذرارى، و غارت مال و متاع تو مى ‏كنند بحارالأنوار ج ۴۵ ص ۲۱۸؛ امالى صدوق مجلس ۲۴ ح ۳ ✅ لطفا شما هم مُبلّغ و منتشر کننده این کانال خوب و پر محتوا بوده و در ثواب آن سهیم شوید 👇👇👇👇👇👇👇👇 لینک کانال در ایتا https://eitaa.com/astanevesal لینک کانال در روبیکا https://rubika.ir/astanevesal آدرس اینترنتی سایت آستان وصال ( جامع ترین سایت علوم مداحی کشور ) https://www.astanevesal.ir/ 🌹🌹یا ربَّ الحُسَین بِحَقِّ الحُسَین اِشفِ صَدرِ الحُسَین بِظُهورِ الحُجَّة🌹🌹