ادامه روایت ولادت حضرت از فایل قبلی در هنگام ولادت آن حضرت قريش گفتند: بايد وقت تمام شدن دنيا و آمدن قيامت باشد كه این وقایع روی داده است و ما شنيديم كه اهل كتاب اینگونه ذكر كرده‌اند، پس عمر بن اميّه كه داناترين اهل جاهليّت بود گفت: نگاه كنيد اگر ستاره‏ هاى معروف كه به آنها راه‌ها را پیدا می‌کنید، اگر يكى از آنها بيفتد بدانيد كه وقت آن است كه تمام مردم نابود شوند، و اگر آنها به حال خودند و ستاره‏ هاى ديگر ظاهر می‌شود، پس اتفاق غريب و بزرگى بايد روی داده باشد. ❇️ گزارش شده است صبح آن روز كه آن حضرت متولّد شد هر بتى كه در هر جاى عالم بود به رو در افتاده بودند، و طاق ايوان كسرى شکست، و درياچه ساوه كه عده‌ای آن را می‌پرستيدند فرو رفت و خشك شد- (همان است كه اکنون نمك شده است، نزديك كاشان است-) و در سرزمین سماوه كه سالها بود كسى آب در آن نديده بود آب در آن جارى شد، و آتشكده فارس كه هزار سال خاموش نشده بود در آن شب خاموش شد، وآب دجله شكافته شد و نورى در آن شب از طرف حجاز ظاهر شد و در عالم منتشر گرديد، تمام پادشاهان در آن روز لال بودند و نمی‌توانستند حرف بزنند، علم كاهنان برطرف شد و سحر ساحران باطل شد، و قريش در ميان عرب بزرگ شدند، ايشان را آل اللّه می‌گفتند زيرا كه ايشان در خانه خدا بودند. 😍 حضرت آمنه گوید: وقتی پسرم به دنیا آمد دست ها را بر زمين گذاشت، سر به سوى آسمان بلند كرد و به اطراف آسمان نظر كرد، پس از او نورى ساطع شد كه همه چيز را روشن كرد، به سبب آن نور قصرهاى شام را ديدم، در ميان آن روشنى صدائى شنيدم كه قائلى می‌گفت كه: ای آمنه زائيدى بهترين مردم را، پس او را محمّد صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم نام كن. وقتی آن حضرت را به نزد عبد المطّلب آوردند، او را در دامن گذاشت و گفت: حمد می‌گويم و شكر می‌كنم خداوندى را كه عطا كرد به من اين پسر خوشبو را كه در گهواره بر همه اطفال سيادت و بزرگوارى دارد، پس او را تعويذ نمود به نام هاى اركان كعبه و چند بیت شعر در فضائل آن حضرت خواند، در آن شب شيطان در ميان یاران خود فرياد كرد تا همه نزد او جمع شدند و گفتند: چه چيز تو را آشفته کرده است اى سيّد ما؟ گفت: واى بر شما، از اوّل شب تا حال احوال آسمان و زمين را متغيّر می‌بینم، بايد واقعۀ عظيمى در زمين روی داده باشد كه تا زمانی که عيسى به آسمان رفته است مثل اين واقع نشده بود، برويد بگرديد و جستجو كنيد كه چه حادثۀ غريبی روی داده است؟ پس متفرّق شدند و گرديدند و برگشتند و گفتند: چيزى نيافتيم. آن ملعون گفت: اين كار خود من است، پس به دنيا آمد و در تمام دنیا جستجو كرد تا به مکه رسيد، ديد كه ملائكه اطراف حرم را فرا گرفته‌اند، چون خواست كه داخل شود ملائكه بر او بانگ زدند، به ناچار برگشت و كوچك شد مانند گنجشكى و از جانب كوه حرا داخل شد، جبرئيل گفت: برگرد اى ملعون! گفت: اى جبرئيل از تو یک سؤال دارم؛ بگو كه امشب چه اتفاقی افتاده است در زمين؟ جبرئيل گفت: محمّد صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم كه بهترين پيغمبران است امشب متولّد شده است، پرسيد كه: آيا مرا در او بهره‌اى هست؟ گفت: نه، پرسيد: آيا در امّت او بهره‌اى دارم؟ گفت: بلى؛ ابليس راضى شد و برگشت. امالی شیخ صدوق ص ۲۸۵؛ فتال نیشابوری روضةالواعظین ج ۱ ص ۶۵؛ علامه مجلسی، بحارالأنوار ج ۱۵ ص ۲۷۵ ✅ لطفا شما هم مبلغ و منتشر کننده این کانال خوب و پر محتوا بوده و در ثواب آن سهیم شوید 👇👇👇👇👇👇👇👇👇 لینک کانال در ایتا https://eitaa.com/astanevesal لینک کانال در روبیکا https://rubika.ir/astanevesal آدرس اینترنتی سایت آستان وصال ( جامع ترین سایت علوم مداحی کشور ) https://www.astanevesal.ir/ 🌹🌹 یا ربَّ الحُسَین بِحَقِّ الحُسَین اِشفِ صَدرِ الحُسَین بِظُهورِ الحُجَّة 🌹🌹