وقت جدایی من و ماه صیام شد یعنی غروب طلعت این بار عام شد دارد بساط ماه خدا جمع می‌شود آه درون سینه‌ی ما مستدام شد توشه برای روز جزا برنداشتم! فرصت گذشت و خوشه‌ی عمرم تمام شد یادش به خیر … سوز مناجات نیمه شب وقتی که با خدا دل ما هم‌کلام شد یادش به خیر … لحظه‌ی افطار … تشنگی نام حسین گفتن ما التزام شد دست ادب به سینه نهادم به سوی او اشکم روان و ذکر لبم اَلسَّلام شد … … وای از دمی که خنده‌ی کوفی جماعتان بر زخم بی‌شمار تنش التیام شد هر کس به نوبه‌ی خودش از او بها گرفت وقتی میان قتل‌گهش ازدحام شد … السلام علیک یااباعبدالله https://eitaa.com/atabatkerman