مباني فقه الحديثي شيخ بهايي - صفحه ۳۳
ميتوان آنها را در بخشهاي زير بررسي کرد.
الف)جايگاه علم نجوم و هيأت
اولاً، ايشان در موارد زيادي، منشأ و مبدأ اين علم را، أنبياء معرفي ميکنند. در صفحه ۱۰۶ مينويسد:
سيد بن طاووس، در کتاب فرج المهموم، امثال «ابرخس و بطليموس» را، از انبياء ميدانند و ميگويند: انّما التبس أمرُهم علي الناس، لاجل اسمائهم اليونانيه.
خود شيخ نيز در تأييد ميگويد: «لا استبعاد فيه». در صفحه ۱۰۷ شيخ ميفرمايد:
هر کس کمي در اين علم شريف تأمل کند، درمييابد که اصول مطالب آن، از انبياء گرفته شده؛ زيرا قوّت بشري، توان درک استقلالي زواياي پنهان آنرا ندارد.
بنابراين، اموري که منجمين به وسيله آنها حکم ميکنند، برخي از اصولش، از اصحاب وحي گرفته شده است (همان: ص ۱۴۱). در صفحه ۱۴۲، کتاب فرج المهموم في معرفة الحلال والحرام من علم النجوم، سيد بن طاووس را معرفي ميکنند، و نکاتي از آن را نقل ميکنند، مانند اينکه ادريس( اولين کسي بود که در علم نجوم بحث کرد، يا روايتي از امام صادق( را نقل ميکنند، که يونس بن عبدالرحمان از امام در مورد علم نجوم پرسيد، و امام در پاسخ فرمودند: «علمٌ من علم الانبياء». و در پاسخ به اين سؤال که آيا علي( نيز آنرا ميدانسته، فرمودهاند: «کان أعلم الناس به».
در قسمتي ديگر، اموري که منجمين به آن دست مييابند را، سه نوع ذکر ميکنند (همان : ص ۱۳۷ و ۱۳۸) :
۱ ـ در مورد کيفيت افلاک و آنچه از حرکتهاي آنها حاصل ميشود، مانند خسوف و کسوف و اشکال متفاوت.
۲ ـ امور مرتبط به نور، مانند تغييراتي که در بعضي از اجسام پديد ميآيد، مانند زياد شدن يا نقصان رطوبت بدن، با زياد يا کم شدن نور، يا جزر و مد آبها، و يا کم و زياد شدن نعمتها و ميوهها و ... .
۳ ـ در مورد سعادت يا نحوست برخي امور، که شيخ بهايي ضمن تأييد آن، برخي روايات مربوط به همين قسم را ذکر ميکند، مانند روايت کافي از امام صادق(: «من سافر او تزوّج والقمر في العقرب، لم يرالحني».
در مورد ادعاي منجمين، مبني بر ارتباط حوادث زميني با اجرام آسماني، سه نظر مطرح ميکنند:
نظر اول: اجرام، علت مؤثرِ مستقلاند.
نظر دوم: اجرام، علت شريک در تأثيرند (همان : ص ۱۳۹) ۱ .
۱.. که اين دو را، اعتقادي کفرآميز برميشمرند، و علم نجوم مبتني بر اين دو نظر را، مراد احاديث تحذير و نهي از علم نجوم ميدانند.
@atash581214
@atash581214
@atash581214