دولت ناتمام؛ رئیسجمهور ابدی
ارمیا عزیزی: ناگهان زمان برای ساعاتی ایستاد. این شاید مختصرترین تعریف متناقضی باشد که بعدها بتوانیم برای توصیف وضعیت تجربهشده از بعدازظهر یکشنبه تا بامداد دوشنبه به کار ببریم.
پایان این انتظار، بیخبری و بیوضعیتی با خبر تلخی همراه بود که همگان برای نشنیدنش به انتظار نشسته بودند. این پایان هرچند تلخ بود اما زمان را دوباره به جریان انداخت. زمانی که حالا پس از سکته چندساعتهاش کشور را هم با یک موقعیت جدید مواجه کرده: ایران پس از شهادت رئیسجمهور.
شهادت آیتالله سیدابراهیم رئیسی و هیات همراهش به شکلی دور از انتظار پرونده یکی از پرکارترین و فعالترین دولتهای تاریخ کشور را زودتر از موعدی که انتظارش میرفت بست تا رئیس این دولت تبدیل به دومین رئیسجمهوری شود که عنوان شهید را به دوش میکشد. محمدعلی رجایی، رئیس دولت دوم، نخستین رئیسجمهوری بود که پرونده دولتش با شهادت بسته شد.
موقعیت شهادت آیتاللهرئیسی به گونهای بود که بیش از همه یادآور صفت و مظهر اصلی ریاستجمهوریاش یعنی فعالیت جهادی و خدمتگزاری شبانهروزی بود. شهید رئیسی در دوره کمتر از 3 ساله ریاست جمهوریاش حدی از فعالیت و پویایی را به نمایش گذاشت که به سختی کسی بتواند به نزدیکی آن برسد.
. در نهایت عقربههای ساعت در مدیریت کشور دوباره به حرکت درآمدهاند. ایران پس از تقدیم یک شهید دیگر به مسیر خود ادامه میدهد.
از امروز نام، یاد و نشان او را میتوان در هر تلاشی برای «ایران قوی» دید. پویایی و عملکرد هر مدیر را تا هر روزی که زمان جریان دارد با روحیه خستگیناپذیر او قیاس میکنند و این میراث مستدام او برای کشورش خواهد بود.