🔺در مورد ماجرای و رفتارشناسی آقا در این روزها هر نوع تحلیلی شنیدیم. ▪️نوع خیلی از بحثها را که میبینم یا شعر سیدحسن حسینی می افتم که میگفت: *من خوب یادم هست، روزی که روشنفکر، در کافه های شهر پرآشوب، دور از هیاهوها عرق میخورد، با جانفشانی های سربازان حزب الله، تاریخ این ملت ورق میخورد.* روانش شاد که در اتمسفر انقلاب زیست کرده بود و شعرش نبود، بود. حتی در شعر نیز پرده ای از مقاتله و نبرد داشت. ▪️ جماعت که در این معنا جماعت را هم در بر میگیرد؛ علاقه دارد به بحثهای بی سر و ته و تمام نشدنی. اگر روشنفکر باشد از شیر مرغ گرفته تا جان آدمیزاد را ابژه میکند و بحث میکند و اگر آخوند باشد تفرعات عجیب و غریب که احتمال وقوع آن در هر هزار سال نوری ۱در میلیون است را دستمایه تمرین اصولی میکند. چیزی شبیه همان بازی و ریاضی اهل مدرسه. آن یکی دلخوش است به و آن دیگری سرگرم است به که به لطف فضای مجازی هر دوی این بحثها در شبکه های اجتماعی امکان پیگیری یافته است. و چون هر دو، دور از واقعیت و از پس برگهای کتاب به مشاهده نشسته اند غالبا سرخورده و میشوند یا تخیلی ارائه میدهند که گویی برای نشدن بیشتر شده اند تا شدن. 🔺حال آنکه جنس تفکر و از جنس است. امام و آقا مسئله شان تفکر برای تفکر و تفلسف برای تفلسف نیست. مسئله شان است. ▪️تصریحات و تلویحات فراوان امام و آقا در این مورد فراوان است. از آن جمله معروف امام که میگوید: "من از این آخوندهایی نیستم که فتوا دهم و بنشینم، من اگر فتوا دهم فتوایم را پیگیری میکنم تا بشود" ؛ گرفته تا آن جمله ماندگار امام در پیام به شورای مدیریت حوزه قم که میگوید: "شعار همیشه از آن کسانی است که وارد در گود اجرا نیستند." ▪️حال، بار دیگر با همین منطق به نظاره رفتار رهبری در ماجرای بنزین و هر ماجرای دیگری بنشینیم. ▪️یکی از بهترین راهها برای حل مسئله و فهم موضع رهبری تلاش برای فهم واقعیت صحنه است. تمام فروض ماجرا را بررسی کنیم و ببینیم رهبری در این مقام چه میتوانست بکند و چه کرد. 🔺 حال ببینیم چه فرضهایی ممکن بود؟! آقا ۱. یا اساسا یا نباید موضع میگرفتند، ۲. یا باید چنین موضعی که گرفتند میگرفتند، ۳. یا باید موضع انتقادی میگرفتند، و در فرض دیگر نیز باید دیرتر موضع میگرفتند. ۱. در فرض اول که پر واضح است، آقا رهبری اش و نیست، چونانکه برخی در این سالها در تمنای چنین رهبری بودند: "کناری بنشیند و رهنودهای کلی بدهد، پیام نوروزی بدهد، ۱۴خرداد خاطراتی از امام بگوید، سالی یکبار دیداری با دانش آموزان و دبستانی ها داشته باشد و ملت بیایند دستش را ببوسند و تمام. رهبری را چه به دخالت در همه امور و حضور فعالانه در صحنه. یک مدیریت آخوندی بکند و قال قضیه را بکند. در قضیه نیروهای مسلح هم یک نماینده معین کند و خودش زندگی علمایی پیشه کند." ▪️حال آنکه آقا اساسا است. است. جنس تفکرش گوشه نشین و نمایشی نیست. سلوک ۳۰ساله رهبری اش این را نشان داده است. در مرکز است و فعالانه رهبری میکند. چنین توقعی خلاف تصویر معهود و سیره مالوف اوست. ۲. همان فرض مطلوب است. ۳. کمی فکر کنیم! آقا اگر مختصر تعریض و کنایه ای میزدند و حمایت خود را از دولت بر میداشتند چه میشد؟! ای بسا شیرازه حاکمیت فرو میریخت و دولت دست نشانده ملت سرنگون میشد. تعداد کشته ها و خرابیها از این که هست بیشتر میشد. و از همه مهمتر سرآغاز دیکتاتوری در کشور میشد. که در این باره قبلا نوشته ام. ۴. و دیر سخن گفتن نیز آفات موارد ۱و ۳ را در بر داشت. ▪️به همین راحتی به همین خوشمزگی ها دیگر بیشتر حکم را دارد. البته حکماً بیان چنین حرفهایی در چنین جمع انتلکتی حکم انتحار دارد. ولی چه باک. همیشه شعبان و این بار رمضان. مهم نیست. یاعلی ✍ به قلم: سید امین باطنی