گر چه می‌سوزد جهان در آتش پیکارها گر چه خون‌می‌ریزد از سرپنجه کفتارها گر چه در آشوب هول انگیز دنیا دیده ایم بی امان سرهای سبزی میرود بر دارها می‌رسند از شرق عالم نسلی از دریا دلان می‌رسند این‌بار در وقت خودش مختارها هر چه می‌بینیم دیوار است و سیمان است و سنگ میزند مردی تبر بر پیکر دیوارها مرد میگوید :جهانی تازه تر خواهیم ساخت یک جهان سبز و خرم روی این‌آوارها در میان بهت دنیا چشم او خاموش کرد شعله های شام و بغداد و حلب را بارها در جهانی که فقط قانون جنگل حاکم است رو برویش صف کشیده قوم آدم خوارها گر چه تاریخ جهان نام آورانی دیده است می‌درخشد نام سرخش در صف سردارها ✍️عاطفه خرّمی 🖤 به وقت دی ۱۴۰۳ @atefe_khorrami