هدایت شده از عطرِظهورِمولا
بسان درختی پیر در عمق جنگلی دور، گمشده‌ام. شاخه‌هایم دیرگاهی است رویش را از یاد برده‌اند و سالهاست که هیچ پرنده‌ای بر بازوانم لانه نساخته است... شکوفه‌ها دیگر میهمان دستان رنجورم نمی‌شوند و جوانه‌ها شانه‌های خسته‌ام را نمی‌آرایند... من اما... یادت را با قلب تنهایم پیوند می‌زنم شاید این بهار جوانه زدی و از تقدس نام معطرت، وجودم غرق نشاط شد... ↙️↙️↙️ @atr_ir