بورس گرفت، رفت آمریکا. بعد از مدت کمی شروع کرد به کارهای سیاسی مذهبی. خبر کارهایش به ایران می رسید. از ساواک پدر را خواستند و بهش گفتند: ما ترمی چهار صد دلار به پسرت پول نمی دهیم که برود علیه ما مبارزه کند. پدر گفت: مصطفی عاقل و رشیده، من نمیتوانم در زندگیش دخالت کنم. بورسیه اش را قطع کردند، فکر میکردند نمی تواند درس بخواند، بر می گردد، اما مصطفی با کارهای پژوهشی که در دانشگاه انجام می داد خرجیش را تامین کرد... ♥ 【 @atre_shohada