🌷در روایتی از کتاب اصول کافی از امام صادق علیه السلام نقل شده که خدای متعال می فرماید: 🔶به عزت و جلال و بزرگواری و جایگاه مرتفع عرشم سوگند، امید هر کس را که به جز به من امیدوار باشد حتماً و حتماً به وسیله ی نومیدی، خواهم برید و لباس مذلت و خواری در نزد مردم را حتماً حتماً به او خواهم پوشانید و او را از نزدیک شدن به بارگاهم حتماً حتماً دور خواهم ساخت! آیا در سختی ها جز مرا آرزو میکند؟ و حال آنکه سختی ها همه بدست من است و به کسی به جز من امید بسته است؟ و با حلقه ی فکر، درِ خانه ی غیر مرا میزند؟ و حال آنکه کلید در های بسته بدست من است و درِ خانه ی من به روی هر کسی که مرا بخواند باز است و کیست آنکه در مصیبت هایش مرا آرزو کرد و من رشته ی اتصال او را با خودم در آن مصیبت بریدم؟ و کیست آنکه در مقصودی که داشت امید به من بست و من امیدش را قطع کردم؟ نگهداری آرزوهای بندگانم را خودم به عهده گرفتم ولی آنها به نگهداری من راضی نشدند و آسمان هایم را از فرشتگانی که از تسبیح خوانی من ملالتی به خود راه نمیدهند پر کردم و به ایشان دستور دادم که درهای میان من و بندگانم را نبندند ولی بندگانم به گفته ی من اعتماد نکردند. آنکس که مصیبتی از مصیبتها، شب هنگام به سراغش میاید مگر نمیداند که به جز من هیچ کس بر برطرف نمودن آن مصیبت مالک نیست؟ آیا بنده ی من مرا چنین می بیند که منی که پیش از سوال کردن و درخواست، عطا میکنم، پس از آنکه درخواست کند و از من سوال کند اجابتش نمیکنم؟؟؟ مگر من بخیلم که بنده ی من مرا به بخل نسبت میدهد؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!! مگر بخشایش و کرم از آن من نیست؟ مگر گذشت و رحمت بدست من نیست؟ مگر من محل آرزوها نیستم؟ پس چه کسی رشته ی آرزوها را به جز من میتواند قطع کند؟ آنان که آرزومندند مگر نمیترسند از اینکه به جز من بر کسی امید می بندند؟؟؟ اگر همه ی اهل آسمانها و زمینم همگی آرزوها داشته باشندو آنگاه من به هر یک از آنان به اندازه ی همه یآنچه همگی آرزو دارند بدهم به قدر ذره ای از ملک من کم نمیشود و چگونه ممکن است کم شود ملکی که من خودم قیم و برپا دارنده ی آن هستم؟ ای بدا به حال آنان که از رحمت من ناامیداند و ای بدا به حال آنکه معصیت مرا بکند و احترام مرا نگاه ندارد 📚منبع : اصول کافی ج ۲ ص۶۶ و نقل از کتاب لقاءالله ، تألیف عارف ربانی آیت الحق، میرزا جواد آقا ملکی تبریزی، ص ۱۱۳ ڪانال عطر قـــ💗ــــرآن 🆔 @AtreQuran