📆 1402.5.6
🔰 از انسانشناسی کربلا تا انسانشناسی روانشناسی
🔸 به سلیگمن در روانشناسی مثبتگرا بگویید زنی میشناسم که در معرکۀ عشق شاهد ذبح 18 نفر از بستگان درجه یک بود و گفت: جز زیبایی ندیدم! و قاسمی که گفت: مرگ برایم از عسل شیرینتر است!
🔸 به واتسون در رفتارگرائی بگویید حسینی میشناسم که نه با «مُلکِ ری» فریفته شد و نه از «غلاف شمشیر» هراسناک! تا تردید حاصل کند که مبنای رفتارِ آدمی «پاداش» است یا «تهدید؟»!
🔸 به گلاسر در تئوری انتخاب بگویید سراغ دارم 72 نفر با اختیار خویش «انتخاب» کردند تا پای در «قتلگاه» بگذارند!
🔸 به مازلو در روانشناسی انسانگرایانه بگویید ابوالفضلی میشناسم که پا بر نیازهای زیستی گذاشت و «جرعهای آب ننوشید» و نیاز به امنیت خود را نادیده گرفت و «اماننامه» را پس زد تا مصداقی شود برای «افرادِ خودشکوفا»!
🔸 اگر از « مهارت_نه_گفتن» گفتید، یاد کنید از آقایی که زیرِ سُم اسبان رفت اما بر بیعتِ با ظالم «نه» گفت!
🔸 اگر از «خانواده مطلوب» گفتید، نام ببرید از «انسجام خانوداگیِ» یک ابرمرد که خانوادهاش از مدینه تا کربلا از شیرخواره تا بزرگسال و از عروس و داماد تا پدربزرگ و مادربزرگ پابهپا تا جولانگاه همراه او پیش آمدند!
✅ آری انسانشناسی کربلا رنگو بویش متفاوت است؛ انسانم آرزوست...
بهقلم دکتر روحاللهکریمیخویگانی
〰️〰️〰️〰️〰️