🔰 قوسموس است
عالم قوسموس است
چه خوش گفتند دانايان يونان
كه عالم «قوسموس» است؛ ای عزيزان
بدان معنى قوسموس است؛ زينت
مگر در ديدهات باشد؛ جز اينت
در الهى نامه آمده است:
الهى!
همه الفاظ يونانيان يكسوى و اسم عالم به لفظ «قوسموس» يك سوى.
جهان را وحدت صنع است و تدبير
مر او را وحدت نظم است و تقدير
ندارد اتفاقى نظم دائم
نه بر آن وحدت صنع است قائم
پس از اتقان صنع دلربايش
نگر در غايت حسن و بهايش
كه زينت غايت حسن و بهايى است
فزون از دلربايى جان فزايى است
در ترجمه شرح تجريد جناب علامه شعرانى صفحه ۱۴۹ آمده است:
امام صادق (ع) در توحيد مفضل فرمودند:
« اسم معروف و متداول اين جهان در زبان يونانى «قوسموس » است و معنى قوسموس زينت است و فيلسوفان و مدعيان حكمت آن را به همين نام مىخواندند؛ چون در آن نظام و تدبير ديدند و اكتفا بدان نكردند كه تقدير و نظام نام نهند؛ بلكه پاى فراتر گذاشته آن را زينت ناميدند؛ تا مردم را آگاه كنند كه جهان با همه درستى و حكمت و استادانه كه خلق شده در غايت زيبايى و آراستگى نيز هست.
گروهى از پيشينيان منكر قصد و تدبير شدند؛ در مخلوقات، و پنداشتند هر چيز به عرض و اتفاق پديد آمده است و از جهتها كه آوردهاند؛ اين آفات و آسيبها است كه برخلاف متعارف و عادت پديد مى آيد؛ مانند انسان ناقص الخلقه، يا آنكه انگشتى افزون دارد يا خلقى زشت و سهمگين برخلاف معتاد و دليل آن شمردند كه هستى اشياء به عمد و اندازه نيست؛ بلكه بالعرض است هر چه پيش آيد و ارسطاطاليس آنها را رد كرد و گويد آنكه بالعرض است؛ يك يك بار است كه از دست طبيعت بيرون شده براى عوارضى كه طبيعت را عارض مىگردد و آن را از راه خود باز مىدارد و به منزلت امور طبيعى نيست كه بر يك روش باشد و تو اى مفضل انواع حيوان را ديدهاى كه بيشتر براى اين مثالند و صورت واحد دارد و انسان با دو دست و دو پا و پنج انگشت متولد مىشود مانند قاطبه ديگران و آنكه بر خلاف اين باشد براى آفتى است در رحم يا در ماده كه جنين از آن تكون يافته چنانكه در صناعات اتفاق مى افتد...»
جناب فارابى معلم ثانى در فص نوزدهم از فصوصش گويد:
« لك اءن تلحظ عاتلم الخلق فترى فيه اءمارات الصنعة »
تو را رسد كه عالم خلق را لحاظ كنى پس در آن اعصارات صنعت را بنگرى .
وحدت صنع اصل قويمى در توحيد است؛ وحدت عالم دال بر وحدت مبداء است؛
﴿ لو كان فيهما الهة الا الله لفسدتا﴾.
ارسطو گويد: «عالم يك عالم است با اعضاى مختلف مثل انسان و اين دلالت بر وحدت خالق آن مى كند»
امام صادق (ع) در آخر توحيد مفضل (بحار ج ۲/ ص ۴۷ ط ۱) ارسطو را به بزرگى ياد مىكند كه وى مردم را از وحدت صنع و تقدير و تدبير نظام احسن عالم به وحدت صانع مقدر مدبر آن، رهبرى كرد است؛
چون در عالم خلق يعنى آفرينش جهان تامل و نظر كنى از آثار صنع محكم و نظام متين و متقن جان و از تمام صنع و اتصال تدبير پى مىبرى كه جهان را ناگزير است از جهانبانى كه صانعى است غير مصنوع و خالقى است غير مخلوق، و وجودى است قائم به ذاتش و عليت عين ذات او است. (نصوص الحكم ۳/ ص ۹۰)
در نكته ۵۶۰ از هزار و يك نكته حضرت مولى آمده است كه:
صنع احسن عالم كيانى ، و نظم اتم نظام ربانى، بر اساس استوار حساب و اندازه است؛
﴿ ما ترى فى خلق الرحمن من تفاوت فارجع البصر هل ترى من فطور﴾ (ملك/۱۴)
تار و پود فعل حق سبحانه ، حساب و اندازه است كه در متن خلقت عالم و آدم پياده شده است؛ تا هر يك به زيباترين صورت آراسته و پيراسته گرديده است؛ ﴿ فتبارك الله احسن الخالقين ﴾(مومنون/۱۵)
جمال جان فزاى جهان و انسان از وحدت صنع است كه از نقاش چيره دست آفرينش، با ترتيب تام و تنسيق كامل و اندازه سزاوار و ريخت بايسته و پيوست شايسته و نسبت موزون و انسجام مربوط اعضا و جوارح حساب شده آنها با يكديگر صورت يافته است كه در نهايت زينت و زيبايى و آراستگى است.
در باب هشتم كلمه عليا فرمود:
« انسان چشم مىگشايد و در دار وجود هر چه مىبيند جمال و جلال است و هر چه تماشا مىكند؛ حقيقت و كمال است؛ به هر سو رو مىآورد نور و حيات است؛ در هر چه فكر مىكند حيرت آور و مملو از اسرار وجود است ...»
وحدت صنع در عالم زير سر امكان استعدادى در سلسله عرضيه است كه لسان صدق و بلند گويا است بر اينكه هر حركت استكمالى در آن نظم خاصى است كه شىء بدان نظم به سوى كمال لايق خود مىرود و اين نظم از سنت الهى است كه ﴿ فلن تجد لسنة الله تبديلا و لن تجد لسنة الله تحويلا﴾ (فاطر /۴۲)
و به ناچار بايد اين نظم ارتقايى در تحت تدبير متفرد به جبروت باشد.
و خلاصه امكان استعدادى ما را به وحدت صنع كه دال بر وحدت صانع مستجمع جميع كمالات وجوديه صمديه است؛ دلالت مى كند. ( ۵۸ هزار و يك كلمه )
✍️ نوشته شده در چهارشنبه بیست و دوم خرداد ۱۳۹۲ ساعت ۱۲:۵۸ توسط سالک، حضرت علامه حسنزاده آملی رضوان الله