یک شب رسول، من رو کنار کشید.
آن موقع سیزده ساله بود...
گفت آقا مرتضی شما آدم خوبی هستید
یک چیزی میخوام بگم، فقط به هیچ کس نگید..
تاکید کرد که به پدرم و مادرم و برادرم نگید..
من اول فکر میکردم یک کار خطایی کرده
یا تقصیری از او سر زده..
گفتم خوب بگو! گفت آقا مرتضی شما
آدم پاک و مومنی هستید،
دعایتان هم مستجاب میشه.
دعا کنید ما شهید بشیم!
من همانجا چشمم پر اشک شد،
رفتم پشت چادرها و شروع کردم به گریه
که این بچه در این سن و سال
چقدر از امثال ما سبقت گرفته..!
#شهیدرسولخلیلی